«مهره قرمز شطرنج» در آسیای مرکزی فعلا در دست های پکن است اما ممکن است در حرکت بعدی در اختیار بازیگر دیگری قرار بگیرد.
نویسنده: مهدی رهبر
شطرنج بازی علم سیاست و قدرت است و چه بسا برای به زانو در آوردن رقیب، باید مهرهای را فدا کرد. در هند که مهد شطرج دنیاست، شطرنج بازان حرفهای، بعضی اوقات به طور چهار نفره و در یک صفحه با هم شطرنج بازی می کنند. البته یک «مهره قرمز» هم در این بازی وجود دارد که متعلق به هیچ کس نیست و هریک از بازیگران بر اساس منافع و موقعیت خود از این مهره قرمز استفاده می کند.
اگر سیاست در آسیای مرکزی را به مثابه یک صفحه شطرنج در نظر بگیریم، افغانستان در این صفحه به «مهره قرمز» بازیگران بزرگ و منطقهای تبدیل شده است و هر بازیگری به فراخور تواناییها و ظرفیتهایش و با توجه به پیچیدگیهای فراوان عالم سیاست با این مهره بازی میکند.
نکته قابل تامل آنجاست که برخی بازیگران بزرگ و منطقهای برخی اوقات به طور همزمان بر سر چند بازی مختلف هستند و این موضوع خود بر پیچیدگیهای سیاست در افغانستان افزوده است.
بعد از خروج آمریکا از افغانستان، دولت چین تلاش کرده تا با نزدیک شدن به طالبان، کنترل این گروه را در دست بگیرد. این در حالی است که ظهور دوباره طالبان در قدرت، به مثابه ایجاد یک کانون بی ثباتی در مسیر ابتکار کمربند و راه و به چالش کشیدن ایده قرن پکن هم در نظر گرفته شد. با این حال شاهد هستیم که حضور چینیها در همسایه غربیشان نسبت به گذشته بسیار پررنگتر شده است.
یکی از سیاستهای اصلی چین در سالهای اخیر، متنوعسازی مبادی واردات انرژی بوده است و در این راستا در روزهای اخیر قراردادی را با طالبان در افغانستان برای استخراج روزانه ۱۰۰ هزار تن نفت از این کشور امضا کرده و پروژه آن را آغاز کردند. افغانستان یک کشور محصور و کوهستانی است که تاکنون منابع نفت و گاز فراوانی در آن کشف نشده و بیشتر این کشور به عنوان واردکننده نفت و گاز مطرح بوده است.
در صورتی که نفتی در حوزه آمودریای افغانستان کشف شود، «بازی بزرگ جدید» در آسیای مرکزی و بازی بزرگان با این مهره قرمز، پیچیده تر از قبل خواهد شد. شاید حجم نفت مورد اشاره با توجه به نیازهای روزافزون و بزرگ چین، رقم قابل توجهی نباشد، اما نباید از یاد برد که امروز ۸۰ درصد نفت وارداتی چین باید از تنگه مالاکا در سنگاپور عبور کند که کنترل آن در اختیار آمریکاییهاست. با این حال، اگر چینیها در افغانستان به نفت رسیده و اقدام به تولید آن کنند، این نفت را با استفاده از خط لوله یا قطار به چین حمل خواهند کرد و به طور عملی آمریکاییها بر محل عبور آن کنترلی نخواهند داشت.
این موضوع اما یک بُعد این بازی شطرنج است. تاکنون هیچ کسی این سوال را مطرح نکرده که چین چگونه قصد دارد پول نفت تولید شده در افغانستان را به طالبان بدهد. افغانستان از زمان روی کارآمدن طالبان تحت تحریمهای شدیدی قرار دارد و نقل و انتقال پول به این کشور تحت کنترل است. حتی سازمان ملل متحد برای انتقال کمکهای بشردوستانه ناچار است به طور نقدی و با اسکناس به افراد تحت پوشش خود در افغانستان کمک کند. هرچند که امکان تهاتر کالا با افغانستان وجود دارد و پکن به طور عملی توانایی تامین بسیاری از نیازهای اساسی دولت طالبان را داراست.
موضوع مهمتر اما شاید آن است که مهره قرمز شطرنج در آسیای مرکزی «فعلا» در دست های پکن است اما ممکن است در حرکت بعدی در اختیار بازیگر دیگری قرار بگیرد. یک کارشناس برجسته افغانستان در این رابطه تاکید دارد که «میتوان برای مدتی یک افغان را اجاره کرد اما هرگز نمیتوان او را خرید.»
دیگر بازیگران صفحه شطرنج در آسیای مرکزی در ماهها یا شاید سالهای آینده این امکان را خواهند داشت که حرکتهای بعدی مهره قرمز را در اختیار بگیرند. ظهور طالبان در قدرت، خطری امنیتی برای دولت چین هم در پی داشت که با بخشی از جمعیت اقلیت اویغور خود در کاشغر (سین کیانگ) دچار چالش است. اساسا امکان ظهور افراط گرایی در مناطق کمتر توسعه یافته غرب چین و مسلمانان ترک زبان این کشور وجود دارد.
هرچند که تنها زمان میتواند نشان دهد که افغانستان تحت کنترل طالبان چگونه بعد از تولید انبوه نفت و در اختیار گرفتن دلارهای نفتی با چین همکاری خواهد داشت.
دیدگاه های بیان شده در این یادداشت متعلق به نویسنده بوده و الزاما منعکس کننده دیدگاه و مواضع ایران نوانس نیست.