چگونه می توان با کشوری رقیب، به شراکتی نظام مند رسید؟ شاید پاسخ این سوال در میان گزاره های پرتکرار ولی اساسی در عرصه روابط بین الملل، به ویژه برای ایران مهم و گره گشا باشد.
نویسنده: شیلا سیف الدینی
کشورهای موفق و قدرت های نوظهور نشان داده اند به دنبال سیاه و سفید نشان دادن یکدیگر در این عرصه نیستند، بلکه به رغم اختلافات، با پیدا کردن منافع مشترک به دنبال همکاری های بیشتر و در پی کمتر کردن سطح ریسک در روابط خود با سایر کشورها هستند.
این کشورها در روابط بین الملل نه بر اساس اعتماد، بلکه بر اساس منافع خود عمل می کنند. پافشاری تصمیم گیرندگان سیاسی بر روابط با کشورها بر اساس «اعتماد» و انتظار روابطی کاملا بی تنش و همواره دوستانه، دور از عقلانیت سیاسی و واقعیات دنیای بین الملل است.
روابط چین و آمریکا نمونه بارزی از الگوی همکاری در عین رقابت است. در سند راهبردی امنیت ملی آمریکا از چین به عنوان «بزرگترین تهدید» نام برده شده است. اما ضمن رقابت و حتی جنگ تجاری و تعرفه ای، وجود وابستگی متقابل اقتصادی و حجم تبادلات تجاری آنها را ناگزیر از همکاری می سازد. آمریکا بزرگترین شریک تجاری چین است و واردات از چین به این کشور، ۱۷ درصد از کل واردات آمریکا را تا سال گذشته به خود اختصاص داده است.
رفت و آمد وزیر امورخارجه و وزیر خزانه داری آمریکا به چین را می توان در این چارچوب معنا کرد.
آمریکا هم زمان با پیشبرد برنامه های نظامی و هسته ای و مدرن سازی تجهیزات دفاعی خود و استراتژی بازدارندگی و مقابله با تهدیدات چین، یا روسیه و کره شمالی که در سند امنیت ملی بدان اشاره کرده است، در حاشیه نشست گروه ۲۰ با شی جین پینگ رییس جمهوری چین دیدار می کند و مقامات دو کشور از پتانسیل و تاثیر این دو کشور در رهبری و بازسازی اقتصاد جهانی می گویند. یا در سند راهبردی امنیت ملی آلمان که توسط صدراعظم این کشور و وزیر امور خارجه و وزیر دفاع تدوین و ارائه شده، از کشور چین به عنوان «شریک و رقیب تجاری و نظام مند» نام برده شده است.
این در حالی است که به سبب تهاجم روسیه به اوکراین و تهدید یورو -آتلانتیک، از روسیه به عنوان «بزرگترین تهدید» یاد می شود.
در بحران های منطقه ای مانند بحران سوریه نیز چرخش سیاست های قطر و سایر کشورهای عربی و ترکیه نشان داد این کشورها چگونه بر اساس واقعیات نظام بین الملل، منافع خود را در بستر این بحران دنبال و تامین می کنند؛ از تغییر سطح دشمنی با اسد تا پذیرش مجدد او در جهان عرب.
عاملیت منافع و سیاست همکاری در عین رقابت، کشورها را ناگزیر از مذاکره ساخته و این گزینه پر کاربرد در نظم جهانی است، که دو قطبی سازی ها را کمرنگ می کند و جهانی چند قطبی و ناگزیر از اتحادهای کوتاه مدت و منافع محور را تشکیل می دهد.
کشوری که در صدد شناسایی «منافع مشترک» با سایر کشورها و «همدلی مشترک» با مردم خود نباشد، و پیوسته بر دشمنی های گذشته و تعارضات بی پایه و پر هزینه با گرایشات شرقی یا غربی اصرار ورزد، در سپهر بین الملل مطرود و در بزنگاه ها تنها کارت بازی قدرت های رقیب خواهد ماند.
کشورهایی که به دنبال افزایش قدرت و نقش هستند سیاست خارجی خود را با پویایی محیط تطبیق می دهند. آسیب شناسی سیاست خارجی ایران در این چارچوب نشان می دهد، ایران برای تامین بیشتر منافع نیازمند عبور از ایستایی پر هزینه و پیروی از طرح و الگوی جدید برای روابط خارجی خود است. شاید سیاست همسایگی بخشی از این الگو باشد، اما این الگو باید کلان تر و جامع تر باشد و روابط ایران با اقصی نقاط جهان در مقاطع مختلف را به سوی تاکید بیشتر بر منافع مشترک و در واقع «منافع ملی ایران» هدایت کند.
دیدگاه های بیان شده در این یادداشت متعلق به نویسنده بوده و الزاما منعکس کننده دیدگاه و مواضع ایران نوانس نیست.
سلام
بانوی محترم، آیا واقعا آمریکا به ایران از دیدگاه یک رقیب نگاه می کند؟ آیا در ماجرای آزادی جاسوسانش در ایران بواسطه گری الجزایر، به تعهداتش عمل کرد؟ ایا بعد از آزادی گروگانهایش در لبنان بواسطه گری ایران به تعهداتش عمل کرد؟ آیا به تعهداتش در برجام عمل کرد؟ آیا به تعهداتی که به شاه داده بود عمل کرد؟
نمی دانم شما با این قلب پاکتان از کدامین سیاره پا بر زمین گذاشته اید