اجلاس سران گروه بریکس امروز در ژوهانسبورگ، پایتخت اقتصادی و صنعتی آفریقای جنوبی آغاز شد. رهبران چهار کشور عضو شامل چین، هند، برزیل و آفریقای جنوبی در این اجلاس حضور خواهند دارند. ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه غایب بزرگ اجلاس ژوهانسبورگ است. گفته می شود سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، نماینده مسکو در این نشست خواهد بود و پوتین نیز با ویدیو کنفرانس در این نشست شرکت خواهد کرد.
یکی از موضوعات اصلی اجلاس، گسترش احتمالی گروه بریکس است. بیش از ۲۰ کشور برای عضویت درخواست رسمی داده اند و تعداد زیادی دیگر به صورت غیررسمی به عضویت در بریکس ابراز علاقه کرده اند. بر اساس گزارش های قبلی برگزارکنندگان اجلاس ژوهانسبورگ، در این نشست معیارهای عضویت در بریکس تعیین می شود. شواهد نشان می دهند درباره معیارها و افزایش اعضای گروه میان بنیانگذاران بریکس اختلافاتی وجود دارد. ظاهرا چین و روسیه خواستار افزایش شمار اعضای گروه هستند اما هند و برزیل مخالف هستند. موضوع مهم دیگر اجلاس سران بریکس، بررسی راهکارهای بیشتر برای معامله با ارزهای ملی و ایجاد ارز ذخیره جدید است. از نگاه ناظران، مکانیزم سبد ارزی می تواند یکی از ابزارهای کشورهای بریکس برای مقابله با هژمونی دلار و همچنین تهدیدهای نوظهور باشد.
مهمترین اظهار نظر در آستانه نشست بریکس از سوی سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه انجام شده است. لاوروف گفته است هدف بریکس «جایگزینی مکانیسم های چندجانبه موجود» نیست. به گفته لاوروف، بریکس آماده است تا به یکی از ستون های نظم جهانی چند مرکزی جدید و منصفانه تر تبدیل شود. این در حالی است که در بسیاری از محافل عمومی و تخصصی نگاه های متفاوتی درباره «نسبت بریکس با نظم جدید جهانی» وجود دارد.
ایده مرکزی بریکس
در اوایل قرن بیست و یک، زمانی که گروه بریکس هنوز بریک«BRIC» بود، همه ناظران بیشتر توجه شان به جنبه ها و پتانسیل های اقتصادی این گروه بود. حتی سال ۲۰۱۱، که با پیوستن آفریقای جنوبی به این گروه، بریک به بریکس BRICS تبدیل شد، هنوز به نظر میرسید که این گروه ترجیح میدهد در چارچوب قوانین تثبیت یافته در نظم جهانی آمریکا محور، با نهادها و مؤسساتی که موجود هستند کار کند. اگرچه همان زمان زمزمه های روسیه بر لزوم وجود نظم بین المللی چندجانبه به صدایی بلندتر تبدیل شده بود و در ادبیات بین المللی هم در حال تکرار بود.
اکنون که جهان در حالی قطبی تر شدن است، این پرسش به وجود آمده است که آیا بریکس می تواند یک پلتفرم برای انتقال نظم قدیم به نظم جدید جهانی باشد؟ اساسا برخی از تحلیلگران استدلال می کنند که بریکس با یک دیدگاه مشترک درباره نظم جدید جهانی به وجود آمد. نظمی که در آن هیچ دولت واحد یا هیچ اتحاد یا گروهی از دولت ها موقعیت مسلط بر امور بین المللی را نداشته و جهان جایی دموکراتیک تر باشد. با این حال به عقیده برخی دیگر از تحلیلگران، آغاز به کار بریکس در میانه یک بحران اقتصادی و مالی غربی رخ داد تا مانع جهانی شدن بحران شود. به همین دلیل این گروه در شنیده شدن و پیشبرد ایده اقتصادی غیرغربی موفق شد، اما درباره ایده های سیاسی آن باید تردید داشت.
هاله سیاسی بریکس
هسته اولیه ایده شکل گیری بریکس اقتصادی بود اما حالا هاله های سیاسی آن در حال درخشیدن هستند. شاید به مانند بسیاری از روندهای اخیر جهانی، جنگ در اوکراین را بتوان بر تغییر نگاه ها به بریکس موثر دانست. جنگ اوکراین باعث قطبی شدن مواضع کشورها در جهان شد، اتفاقی که آخرین بار در طول جنگ سرد رخ داده بود. شاید روسیه در حمله به اوکراین، خود را دولتی متجاوز نشان داد، اما این آمریکایی ها و اروپایی ها بودند که بیشتر لفاظی کردند؛ «هرکس با ما نیست، علیه ماست»، نگاهی که جهان غیر غربی را بیشتر نگران کرد.
در حالی که بسیاری از کشورهای جهان درگیر مسائل خود بودند و این انتظار غربی ها بسیار زیاد بود که همه کشورها علیه روسیه موضع بگیرند. اتفاقی که اکنون در موضوع چین نیز در حال رقم خوردن است. به همین دلیل بسیاری از کشورهای جهان در موضع گیری علیه جنگ اوکراین، تلاش کردند ضمن خودداری از تایید روسیه، در یک منطقه خاکستری جدا از غرب نیز حرکت کنند. در واقع تحولات جهانی نشان داد بسیاری از کشورهای جهان اکنون به دنبال صدایی جدید هستند، صدایی که شاید در بریکس بیشتر شنیده شود.
واقعیت این است حل و فصل جنگ ها مهم است، اما بشریت با چالش های جدی تری از ایدئولوژی های سیاسی مورد تاکید غرب روبرو است که سازمان ها و نهادهای موجود هنوز قابلیت خود را برای مقابله با آنها اثبات نکرده اند. برای رفع نیاز مردم به آب و غذا نگرانی های زیادی وجود دارد و پرسش مهمتر از اینکه چه ارزش هایی متعالی تر است، این است که برای جلوگیری از افزایش فقر و گرسنگی در جهان چه اقداماتی باید انجام شود؟ کجا باید به دنبال منابع جدید رشد اقتصادی بود؟ در حالی که منابع طبیعی جهان کاهش می یابد، چگونه می توان استفاده از منابع انرژی تجدید پذیر برای تضمین امنیت انرژی را در همه کشورهای جهان فراگیرتر کرد؟ چگونه می توان برای تسهیل زندگی ملت ها، قاره های مختلف را با زیرساخت های حمل و نقل به هم متصل کرد؟ برای جلوگیری از جنگ های بیشتر، چگونه می توان بر شکاف های فرهنگی و جنگ تمدن ها غلبه کرد؟ چرا فناوری های جدید، پول و منابع اقتصادی و حتی نهادهای مهم جهانی در انحصار غرب است؟ جهان بدون غرب چگونه می تواند پیشرفت کند؟
در واقع پس از اینکه کشورهای غربی به نادیده گرفتن درخواستهای جهانی برای اصلاح نهادهای سیاسی و مالی جهان ادامه دادند، گروه بریکس بیشتر مورد توجه قرار گرفت. اکنون به نظر می رسد این گروه بر تلاش های خود جهت تقویت نفوذ سیاسی از طریق ایجاد یک سازمان بینالمللی تمام عیار متمرکز شده است. دستور کارهای بریکس مانند دلازدایی و توجه به ظرفیت ارزهای ملی، کمک به اصلاح و تکمیل برنامه های کشورهای در حال توسعه، ایجاد ساختار کشورهای دوستدار بریکس و بریکس پلاس را باید در همین راستا ارزیابی کرد. بریکس تمایل دارد وزن و توانایی خود برای پاسخگویی به آرزوها و آمال کشورهای در حال توسعه و یا در آرزوی توسعه و به اصطلاح جنوب در بسیاری موضوعات کلیدی را افزایش دهد.
آیا بریکس پاسخگوی نیازهای جدید خواهد بود؟
بریکس در دو دهه گذشته موفق بوده و توانسته است به سرعت در برابر گروه ۷ کشور صنعتی بدرخشد. اما درباره توانایی این گروه برای پاسخگویی به اقبال جهانی باید کمی با تردید نگریست. هنوز درجه بالای از عدم قطعیت سیاسی و اقتصادی در جهان وجود دارد و این واقعیت که زمینه توسعه اعضای بریکس با کشورهای دوستدار بریکس متفاوت است، نباید دور از نظر داشت. در حالی که واقعیت های درونی بین ۵ کشور عضو اصلی بریکس نیز سناریوهای مختلفی پیشروی این گروه قرار می دهد.
بریکس توانسته است به عنوان یک «پل» برای چین و روسیه به عنوان بازیگران تجدیدنظر طلب در نظم جهانی عمل کند. احتمالا در میان مدت نیز بریکس به عنوان یک مجمع گفتگوی سازنده و به عنوان مروج تغییر نظم جهانی غرب محور به نظم چندقطبی در سیاست جهانی عمل کند، اما چشم انداز جهانی آن بستگی زیادی به مواضع روسیه و چین و غلبه بر چالش های درونی بریکس دارد.
با ادامه جنگ اوکراین و بحران احتمالی در شرق آسیا، احتمالا بریکس با دوگانه های سختی مواجه شود. روسیه با استفاده از بریکس توانست بر ضد تلاش های غرب برای انزوای سیاسی این کشور در سیاست جهانی عمل کند. شاید برای چین هم این امکان بیشتر فراهم باشد اما به طور کلی نمی توان وضعیت سیاسی در بریکس را با ثبات ارزیابی کرد.
دلیل جذابیت بریکس
جذابیت فزاینده بریکس در سرتاسر جهان جنوب ایجاد امکان و امید «شکوفایی مشترک» است که نه تنها برای دولت ها، بلکه برای اقشار وسیعی از جمعیت کشورهای در حال توسعه نیز جذاب است و به همین دلیل به بریکس به عنوان بستری برای جهان عادلانه تر نگاه می شود.
در مجموع بریکس تنها عامل تغییر نظم جهانی نبوده و نیست، بلکه به طور فزاینده ای عاملی برای تغییر ذهنیت جهانی است که از تداوم نابرابری های غربی به ستوه آمده است.