نشست سران بریکس در ژوهانسبورگ با سخنان رهبران کشورهای عضو این گروه درباره جهان عادلانه تر در حال برگزاری است.
ولادیمیر پوتین رییس جمهوری روسیه که متهم برپایی جنگ اوکراین است، در این نشست گفت «تلاش غرب برای حفظ هژمونی در جهان منجر به بحران در اوکراین شد». پوتین گفت «گروه بریکس خواهان برپایی نظام جهانی منصفانه مبتنی بر قوانین بین المللی و منشور سازمان ملل است».
شی جی پینگ رییس جمهوری چین که بیش از همه رهبران بریکس از سوی ناظران جهانی رصد می شود، خواستار مشارکت فعالانه بریکس در موضوعات حساس میانجیگری و ترویج راه حل های سیاسی شد. شی در همین حال طعنه ای نیز به غرب زد و افزود «کشورهای بریکس باید در برابر اجبار اقتصادی بیاستند و بر همکاری تجاری تمرکز کنند».
لولا داسیلوا رییس جمهوری برزیل نیز به جنگ اوکراین و اهمیت تغییر نهادی در سطح بین المللی اشاره داشت و گفت: «جنگ اوکراین ناتوانی شورای امنیت سازمان ملل را اثبات کرد». داسیلوا نیز همچون همتایان شرقی خود بر اهمیت نقش بریکس در جهان پیشرو تاکید کرد و افزود: «بریکس میدان و صحنه ای است که امکان بررسی صلح و امنیت در آن وجود دارد».
دیگر کاملا مشهود است بیست و دو سال پس از ابداع اصطلاح بریک توسط جیم اونیل برای قدرت های بالقوه جهانی و سیزده سال پس از تبدیل آن به بریکس، این اصطلاح مخفف معنا و مفهوم جدیدی بیش از «گروه قدرت های نوظهور» پیدا کرده است. امروزه بریکس انگیزه ایجاد یک سازمان فعال از کشورهای پیشرو در جهان در حال ظهور را دارد که تلاش میکند یکپارچگی سیاسی و اقتصادی خود را در پاسخ به چالش های جدید جهانی افزایش دهد.
همه چیز نیز به این بر می گردد که به بریکس به عنوان ناجی اصلی حل مشکلات جهان غیر غربی نگریسته می شود. این جهان به نهاد دیگری جز صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی، یا اتحادیه اروپا و ناتو نیاز دارد. در واقع اگر بریکس وجود نداشت، احتمالا مفهوم و گروه مشابه دیگری ابداع می شد که خارج از پارامترهای مرسوم و موجود، دنبال راه حل جدید باشد.
اما با تمام چشم انداز روشنی که برای کشورهای عضو بریکس وجود دارد، توسعه سازمانی و سیاسی بریکس تحت عدم قطعیت های زیادی قرار داد. درباره اینکه آیا بلوغ سیاسی بریکس امکانپذیر است؟ درباره اینکه آیا بریکس قادر به تبدیل شدن به یک اتحادیه سیاسی و امنیتی است؟ و حتی درباره اینکه آیا بریکس قادر به ادامه یکپارچگی اقتصادی فعلی است؟ پاسخ ها به اما و اگرهای زیادی بستگی دارد. به عبارت دیگر با تمام ابهتی که برای بریکس ساخته شده، این گروه سناریوهای متفاوتی پیش رو دارد.
اتحاد سیاسی و عدم قطعیت های موجود
کشورهای بریکس به نمایندگی از قاره های کلیدی که هم به عنوان محرک رشد جهانی و هم منبع مشکلات کلیدی جهانی شناخته می شوند، به عامل اصلی رسیدگی به چالش های جهانی تبدیل شده اند. ارتباطات سیاسی، اقتصادی، دیجیتالی، فرهنگی و آموزشی بین کشورهای بریکس در حال افزایش است. جوامع بنیانگذاران بریکس در حال یادگیری برنامه ریزی برای آینده کل جهان هستند. شرکت های دولتی و خصوصی از چین، هند، برزیل، روسیه و آفریقای جنوبی پروژه های توسعه ای را در مقیاس جهانی اجرا می کنند، اما آیا اراده سیاسی موجود برای حمایت از گسترش این پیوند حیاتی ادامه خواهد داشت؟
هر چند کشورهای عضو بریکس درباره جنگ اوکراین مواضع نسبتا مشابه داشتند، اما بریکس هنوز سازمانی نیست که بر مواضع سیاست خارجی اعضا نظارتی داشته باشد. بریکس تاکنون بیشتر گروه مشاوره ای بوده است و ساختار سازمان یافته ای که نیازمند تعیین مکانیزم توزیع حق رای باشد، در بریکس وجود ندارد.
در سناریوی افزایش جایگاه سیاسی بریکس در جهان پیش رو، این تکثر سیاسی، تنش های داخلی گروه، از جمله رقابت در تعدادی از مناطق، اختلافات مرزی (بین هند و چین) و عدم تمایل به تقسیم حتی بخشی از حاکمیت این کشورها به نفع اتحاد سیاسی، چالش های کلیدی و غیرقابل حل به نظر می رسد.
در واقع دستور کار سیاسی بریکس صرفاً تابعی از توسعه اقتصادی این گروه نیست. مگر اینکه کشورهای عضو از الگوی کارکردگرایی پیروی کنند که به موجب آن پیوندهای اقتصادی قوی و پایدار در داخل گروه، محرک غلبه بر چالش های سیاسی احتمالی داخلی و خارجی در آینده باشد.
اتحاد امنیتی و موانع نهادی بسیار
هدف اصلی هر ادغام سیاسی در درجه اول تقویت توانایی اتحاد برای برقراری صلح، داشتن سیاست خارجی واحد و تضمین امنیت اعضا است. بریکس در حال توسعه ساختاری خود است اما ایجاد نهادهای فراملی که بر نهادهای ملی ارجحیت داشته باشند، در درون بریکس دشوار است. زیرا این گروه نه تنها باید یکپارچگی اقتصادی بلکه سیاسی و امنیتی را نیز دنبال کند. توسعه راه حل های مشترک برای مسائل امنیتی، پیگیری یک سیاست خارجی هماهنگ، ایجاد نیروهای نظامی واکنش سریع مشترک، و ادغام مناطق مجاور برای بریکس اهدافی دور محسوب می شوند. راه حل یکپارچگی اقتصادی ممکن است شامل ابتکاراتی مانند حذف موانع تجارت، افزایش تجارت درون گروهی و صندوق و ارز مشترک باشد و در واقع ایجاد هر مکانیزم دیگری که ارتباط بیشتر بین بازارهای کالا، کار و سرمایه را تضمین می کند، ساده است اما ایجاد مکانیزم های سیاسی و امنیتی ساده نیست.
چین و هند دو عضو بریکس از قاره آسیا هستند، روسیه را می توان عضوی اوراسیایی (اروپایی-آسیایی) شناخت. آفریقای جنوبی از قاره سیاه و برزیل از آمریکای لاتین عضو بریکس هستند. در واقع اعضای بریکس از مناطق ژئوپلتیک متفاوتی هستند که هر کدام می توانند شرایط امنیتی متفاوتی تجربه کنند و در نتیجه به ایجاد نهادهای منطقه ای ذیربط نیاز دارند.
به عبارت دیگر، تردید دولت های ملی به قابلیت های جهانی بریکس، به چرایی ادغام حاکمیت سیاسی و امنیتی خود با بریکس، همراه با تعهدات خارجی موجود هر کشور، مانع از تشکیل نهادهای فراملی در هم تنیده در ذیل عنوان بریکس می شود.
هر کشور عضو بریکس ترجیح می دهد در جهان متحول و غیر قابل پیش بینی فعلی، منافع ژئوپلیتیک و اقتصادی خود را دنبال کند و در مجموعه متنوعی از پلتفرم ها، اتحادها و باشگاه های منطقه ای و بین المللی در حال رشد شرکت کند. در واقع می توان با درجه ای از اطمینان گفت یکپارچگی امنیتی بریکس از کمترین احتمال ممکن برخوردار است.
روز پایان بریکس
اعضای بریکس بر «جهان چند قطبی» تاکید دارند این در حالی است که پارادایم غالب در جهان چند قطبی، «پارادایم واگرایی» است. بریکس در قالب جلسات دوره ای بین رهبران مربوطه به حیات خود ادامه می دهد. اما برخی کارشناسان در سایه عدم قطعیت های سیاسی و امنیتی ذکر شده، پیشبینی میکنند که اجلاس سران بریکس در سال ۲۰۳۰ آخرین نشست این باشگاه خواهد بود. نسل نخبگان سیاسی که باشگاه را تأسیس کردند، قبلاً صحنه را ترک کرده اند و شاید جانشینان آنها اکنون اراده سیاسی کافی برای تقویت بریکس را داشته باشند اما روشن نیست نسل آینده به این هدف متعهد باشند.
ظهور چین و موقعیت برترش در درون گروه، هم از نظر وزن سیاسی و اقتصادی و هم مواضع چالش برانگیز ایالات متحده آمریکا در برابر چین و روسیه، عدم قطعیت های بزرگی فرا روی بریکس ایجاد می کنند که اعضای دیگر بریکس را نسبت به تعهدات بیشتر محتاط می سازند.
همچنین از منظر آینده سیاسی بریکس، باید به موقعیت هند و اینکه آیا غرب میتواند دهلی نو را به طور کامل جذب نهادهای جدید خود کند و هند را در مقابل چین تحریک کند، توجه داشت. هر چند هند سیاست مستقلی از خود نشان داده است و تاکنون توانسته روابط خود با طیف وسیعی از شرکای غربی، روسیه و چین را مدیریت کند، اما آینده عضویت هند در بریکس نیز غیرقابل پیش بینی است.
یکپارچگی اقتصادی؛ پیشران ها و عدم قطعیت ها
امروزه بریکس باشگاهی برای بحث در مورد مشکلات مشترک جهانی شناخته می شود که احتمالاً نزدیکترین معادل آن گروه ۷ کشور صنعتی است. با این حال، چیزی که بریکس را از سایر باشگاه ها متمایز میکند، پتانسیل اقتصادی آن است: تنها پنج کشور برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی را تشکیل میدهند، ۴۰ درصد از جمعیت کره زمین در همین پنج کشور زندگی می کنند و در واقع بریکس بزرگترین بازار جهانی را تشکیل می دهد. دو غول بزرگ اقتصادی جهان چین و هند که پیش بینی می شود به زودی آمریکا را پشت سر بگذارند در این گروه سهیم هستند. کشورهای بریکس جزو ۱۰ شریک تجاری برتر یکدیگر هستند و توسعه یک ارز مشترک را آغاز کرده اند. در واقع ابتکار یکپارچگی اقتصادی بریکس، تا سطحی از پتانسیل موجود را محقق خواهد کرد.
البته با در نظر گرفتن مقیاس چالشهای ملی، منطقه ای و جهانی، موانع مختلفی نیز فرا روی یکپارچگی اقتصادی بریکس وجود دارد.
آینده محتمل
در مجموع به نظر می رسد بریکس یک گروه عدم تعهد دیگر است. اما با تمام عدم قطعیت های ذکر شده، تلاش های رهبران کنونی بریکس را نمی توان کاملا بی ثمر دانست. بریکس در تلاش برای دستیابی به اهداف خود، یک استراتژی چند سطحی را اتخاذ کرده است: هم اکنون نیز یک سیستم عضویت چند لایه در این ائتلاف شکل گرفته است، کشورهای عضو، بریکس پلاس و کشورهای دوستدار بریکس. این یعنی آینده بریکس نه تنها شامل پنج کشور مورد بحث، بلکه بقیه جهان نیز خواهد شد.
هر چند پویاییهای پیچیده در درون هر عضو بریکس، همینطور پویایی محیط های منطقه ای و محیط جهانی نیز مزید بر علت هستند تا شانس کمی برای بزرگتر شدن هسته اصلی بریکس وجود داشته باشد، اما روند باز بودن و فراگیر بودن بریکس چند وجهی است.
شاید در سال های آینده شاهد خروج برخی از اعضای این گروه باشیم اما تقویت نهادهای بریکس و همزمان افزایش اعضای بریکس با سرعت کم یا متوسط ادامه خواهد داشت. طبیعتا هر کدام از کشورها تمایل دارند دوستان خود را برای تقویت جناح داخلی به گروه دعوت کنند. احتمالا روسیه در تلاش برای تقویت دستور کار اوراسیا، ایران را وارد میدان می کند، اقدامی که به طور گسترده به عنوان یک موفقیت بزرگ سیاسی برای دولت ایران تلقی می شود. اما همچنان بریکس را باید باشگاهی برای هم اندیشی و مشاوره قدرت های نوظهور دانست.