«لوئیجی دی مایو»، فرستاده اتحادیه اروپا در منطقه خلیج فارس که از عصر دیروز در تهران به سر می برد، امروز پس از دیدار با علی باقری معاون سیاسی وزیر امورخارجه ایران، با حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه نیز دیدار و رایزنی کرد.
لوئیجی دی مایو، وزیر امور خارجه سابق ایتالیا از ژوئن ۲۰۲۳ به مدت ۲۱ ماه به عنوان نخستین فرستاده اتحادیه اروپا در منطقه خلیج فارس منصوب شده است. این انتصاب را می توان یک نشانه از توجه اروپایی ها به روندهای جدید منطقه ای در خاورمیانه و حوزه خلیج فارس ارزیابی کرد. دی مایو پیش از سفر به تهران، در ماه های گذشته به سایر کشورهای منطقه نیز سفر کرده و رایزنی هایی با مقامات این کشورها داشته است.
این دیدارها و رایزنی ها پرسش هایی درباره انگیزه ها، اهداف، فرصت ها و چالش های اتحادیه اروپا در خلیج فارس ایجاد می کند. در این میان با توجه به تنش هایی که بطور متناوب در رابطه ایران و اتحادیه اروپا در سایه سیاست های ایالات متحده آمریکا شکل می گیرد، برای تهران این پرسش وجود دارد که آیا بروکسل می خواهد بازیگری با آثار مثبت سیاسی و امنیتی در خلیج فارس باشد یا همچنان یار کمکی واشنگتن در منطقه است؟
نیاز بروکسل به خلیج فارس
سال های ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ تغییرات غیرمنتظره زیادی را برای اروپا و به تبع آن سیاست منطقه ای و خارجی اتحادیه اروپا به ارمغان آوردند. از سویی جنگ اوکراین اتحادیه اروپا را با سلسله چالش های جدید امنیتی و اقتصادی مواجه کرد. از سوی دیگر آثار مثبتی که عادی سازی روابط ایران و عربستان برای خاورمیانه و خلیج فارس به همراه داشت، به همین نسبت بحران اوکراین برای غرب تکان دهنده بود.
فقدان توافق هسته ای با ایران، عادی سازی روابط ایران و عربستان و تاثیر آن بر روابط متحدان غرب با تهران، خطر تشدید تنش ها در مناقشه اسرائیل و فلسطین، و روابط پیچیده و مسائل فزاینده اتحادیه اروپا با ترکیه تنها برخی از آن مسائل دامنه داری برای بروکسل هستند که مسائل اتحادیه اروپا را با خاورمیانه و خلیج فارس پیچیده می کنند.
این در حالی است که بحران در اوکراین، زنجیره بحران های تامین انرژی و غلات را ایجاد کرده و اکنون پیش بینی می شود ناامنی در زنجیره تامین چالش های بزرگ تری برای اروپا به همراه داشته باشد. در حالی که خلیج فارس می تواند بخشی از نیازها و مسائل اروپا را تامین کند.
بر این اساس، آغاز سال ۲۰۲۳ با تصمیم معناداری در دستگاه سیاست خارجی اتحادیه اروپا همراه شد. بروکسل با ایجاد پست فرستاده اتحادیه اروپا در منطقه خلیج فارس، از تمایل خود برای تمرکز بیشتر بر حوزه خلیج فارس، مشارکت با منطقه به سطح استراتژیک خبر داد.
بازی جدید یا بازی سنتی؟
تا پیش از این روابط اروپا حتی در شکل اتحادیه اروپا با کشورهای خلیج فارس بیش از آنکه روابطی نهادی شناخته شود، روابطی دوجانبه و یا چند جانبه شناخته می شد. هر چند از عمر رابطه بروکسل با شورای همکاری خلیج فارس نزدیک سه دهه می گذرد، اما این رابطه نیز تا این زمان شکل نهادی به خود نگرفته است. این رابطه در بعد اقتصادی به شکل روابط دو جانبه است و بیشتر اثرگذاری نهادی اتحادیه اروپا در رابطه با منطقه سیاسی است. به نظر می رسد بروکسل نیز از نتایج سیاستگذاری چند دهه ای اتحادیه اروپا راضی نبوده و با تمرکز بیشتر به دنبال طرح نو در این رابطه است. بر اساس سیاست اعلامی بروکسل نیز نماینده ویژه اتحادیه اروپا برای خلیج فارس ماموریت دارد گفتگوهای سیاسی اتحادیه اروپا و کشورهای همسایه خلیج فارس در مورد مسائل دوجانبه، چند جانبه و نشست های وزیران را تسهیل کند و مکانیسم همکاری جدید در زمینه امنیت در حوزه های مختلف و همچنین افزایش همکاری تجاری را فراهم کند.
از نگاه ناظران، برای اتحادیه اروپا، خلیج فارس می تواند نقش کلیدی در استراتژی جدید انرژی داشته باشد. اما سیاست خارجی اتحادیه اروپا در رابطه با خاورمیانه بطور کلی و در رابطه با خلیج فارس بطور خاص از طریق یک تعامل پیچیده بین اهداف و مسائل متعدد سیاست خارجی در حال تحول قدرت های عضو و همچنین ملاحظات و اهداف ایالات متحده آمریکا شکل می گیرد. اتحادیه اروپا در بحث سیاست خارجی، هم در سطح سیاستگذاری و هم اجرا، با دوگانگیهای پایدار مواجه است: دوگانگیهایی که شامل پیروی از ایالات متحده و کار از طریق مکانیسمهای خارج از اتحادیه و به شکل روابط دوجانبه یا چندجانبه است.
مسائل بروکسل با ایران
فقدان احیای توافق هستهای با ایران و تداوم تحریم های آمریکا همچنان موانع جدی برای اتحادیه اروپا برای تعامل مبتنی بر علایق واقعی در رابطه با ایران است. اروپایی ها به روابط اقتصادی امن با ایران علاقمند هستند اما با وجود برجام نیز نتوانستند آنطور که باید این رابطه را شکل بدهند.
اما عدم پیشگامی اتحادیه اروپا درباره حل و فصل واقعی پرونده های ژئوپلیتیک داغ، از جمله توافق هسته ای ایران تنها یک نمونه از سیاست تبعی بروکسل است. استراتژیها و سیاستهای اتحادیه اروپا مربوط به همه امور، تعادل دشواری را بین منافع واقعی این اتحادیه و ایالات متحده نشان می دهد.
به باور ناظران بحث تبلیغات گسترده ایالات متحده درباره فروش پهپادهای ایرانی به روسیه، یک تاکتیک برای تخریب بیشتر روابط تهران و بروکسل بود. اما اتحادیه اروپا آگاهانه در این دام افتاد. در حالی که این پروژه نیز مانند بسیاری از سیاست های واشنگتن بر پایه تخیل ژئوپلیتیک در حال تغییر است که جهان و به ویژه اروپا را با مخاطرات امنیتی زیادی مواجه می کند.
اروپا می تواند از فرآیندهای صلح و امنیت در خلیج فارس حمایت کند و به ثبات وضعیت تامین انرژی کمک کند. تلاش اروپا برای دستیابی به توافق هسته ای با ایران نه تنها منافع امنیتی بلکه منافع اقتصادی برای اتحادیه اروپا به همراه خواهد داشت. اما اتحادیه اروپا سیاست با ثباتی در رابطه با ایران از خود نشان نمی دهد. در موضوع مذاکرات هسته ای به طور متناوب بین منطق تعامل و سیاست مهار با پروژه سازی های مکرر در حال حرکت است.
به همین دلیل ایران نیز نمی تواند به تلاش اتحادیه اروپا در خلیج فارس، به عنوان یک بازیگری مستقل و مثبت بنگرد. تصویری که اتحادیه اروپا از خود ساخته این است که در زمینه هر دو مسائل امنیتی سخت و نرم، همکاری نزدیک با ایالات متحده برای پیشبرد یک معماری امنیتی منطقه ای غرب محور دارد.
هر چند اتحادیه اروپا نشان داده در موضوع رابطه با ایران مانند بسیاری روابط دیگر خود، دنباله رو ایالات متحده است، اما تغییر و تحولات منطقه ای و بین المللی ممکن است تغییراتی را در سیاست ها و رویکردهای اتحادیه اروپا در قبال رابطه با ایران ایجاد کند. بسیاری از تحلیلگران معتقدند اگر اتحادیه اروپا واقعا میخواهد نقش مهمی در نظام بینالملل جهانی ایفا کند، باید از رویکرد مستقل در داخل قاره سبز و مناطق ژئواستراتژیک دیگر از جمله خلیج فارس و شرق آسیا پیروی کند.