کنش های اخیر سه کشور اروپایی (انگلیس، آلمان و فرانسه) روند موجود در روابط ایران و اروپا یا به عبارت دیگر ایران و غرب را بیش از پیش سوال برانگیز کرده است. چشم اندازی که اخیرا ایجاد شده بیشتر مبتنی بر تقویت یک حافظه تاریخی از فضای بی اعتمادی میان ایران و غرب است.
سه کشور اروپایی اعلام کرده اند به تعهدات برجامی خود در قبال لغو تحریمها علیه برنامه موشکی ایران از تاریخ ۱۸ اکتبر ۲۰۲۳ عمل نخواهند کرد. در همین حال آنها در سلسله اقدامات و مواضع ضد ایرانی با صدور بیانیه سیاسی علیه برنامه هسته ای ایران در حاشیه نشست شورای حکام، موضع گیری در قبال موضوعات داخلی و اعلام تحریم های جدید علیه ایران، برای تهران واکنش برانگیز شده اند.
در همین راستا بار دیگر در محافل تحلیلی و راهبردی ایران این بحث سنتی شدت گرفته است که آیا تهران باید اروپا و ایالات متحده آمریکا را معادل هم بداند؟ یا در رابطه با هر کدام از طرف های غربی سیاست جداگانه ای اتخاذ کند. به همین نسبت در رابطه با تفکیک سه کشور اروپایی از دیگر کشورهای اروپایی و اتحادیه اروپا نیز این پرسش مطرح می شود که آیا اقدامات لندن-پاریس و برلین، نمادی از رویکرد اروپای یکپارچه است؟ یا اتخاذ سیاست دوجانبه با کشورهای اروپایی فارغ از اتحادیه اروپا، سرمایه گذاری درستی است؟
دلایل فضای بی اعتمادی
به لحاظ تاریخی، ایران با هر یک از کشورهای آلمان، فرانسه و انگلیس روابط پر فراز و فرودی تجربه کرده است. رابطه تهران با برلین و پاریس از فراز و فرود کمتر سیاسی و ارزش اقتصادی بیشتری برخوردار بوده است. اما رابطه تهران و لندن به تبع سابقه تاریخی، بیشتر توام با بدبینی، بی اعتمادی و تنش های سیاسی بوده است. تا جایی که یک ضرب المثل متداول در فضای سیاسی سنتی ایران وجود دارد که کار، کار انگلیس است.
با این حال به دلیل نقش عوامل هویتی، اصرار اروپایی ها بر متحد نشان دادن خود با آمریکا و هم افزایی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی اروپا و آمریکا در بسیاری از مسائل جهانی، تصویری که از کشورهای اروپایی نزد ایرانی ها وجود دارد تقریبا معادل کلیت غرب در مفهومی به نام «جهان غرب» است؛ کشورهایی که همچنان از شیوه ها و ابزارهای نوین برای برتری جویی و سلطه بر دیگر کشورها از جمله ایران استفاده می کنند.
اما بررسی سیاست خارجی ایران در دهه اخیر، چه در دولت یازدهم و دوازدهم و چه در دولت سیزدهم نشان می دهد در تهران تمایل بیشتری به تفکیک غرب به اروپا و آمریکا و روابط عمل گرایانه با قدرت های اروپایی وجود دارد. رویکرد عملگرایانه ایران با تاکید بر بسط روابط اقتصادی و رعایت اصل عدم مداخله در امور داخلی بوده است. اما روند تعامل اروپایی ها با توافق هسته ای، رویکردهای تبعیض آمیز آنها میان ایران و سایر کشورها در موضوع حقوق بشر، برای تهران مایوس کننده بوده است.
صرف نظر از بسیاری از شاخص های تاریخی، در بحث سیاست سه کشور اروپایی در قبال ایران علاوه بر تحریمها، بحث مهم برای تهران هم افزایی اروپایی ها با آمریکا در تشدید فشار علیه ایران است. در همین مورد اخیر، از نگاه ایران بیش از نتایج عملی عدم لغو تحریم های موشکی ایران، آثار سیاسی و ادراکی آن برای تهران مهم است. از دیدگاه ایران رفع تحریم های اروپایی علیه برنامه موشکی ایران بیشتر جنبه سمبلیک دارد و چندان اهمیتی ندارد. ایران تحت تحریم تولید تسلیحات خود را بومی سازی کرده و اکنون در مرحله صادرات تسلیحات قرار دارد. اما نقش سیاسی سه کشور اروپایی در امنیتی سازی موضوعات مربوط به ایران و ایجاد شرایط بی اعتمادی نسبت به دیپلماسی و توافق موضوع مهمتری است.
از نگاه ایرانی ها، اروپایی ها با سیاست فشار و اجبار در برابر ایران، تلاش دارند تهران را متقاعد کنند در همکاریهای استراتژیک با چین و روسیه، تجدید نظر کند. اما هیچ تضمینی هم وجود ندارد که خودداری ایران از همکاری های راهبردی با چین و روسیه به معنای تغییر رویکرد همکاری جویانه متوازن غربی با ایران باشد.
در واقع از نگاه ایرانی ها، اروپایی ها هم با کمک به امنیتی سازی موضوع ایران از سوی آمریکا، تهران را به تدابیر بازدارنده امنیتی و دفاعی بیشتر ترغیب می کنند. این تدابیر بازدارنده امنیتی و دفاعی سیاست چندجانبه گرایانه ایران را هم تحت الشعاع قرار داده و فضای انتخاب ایران را محدود می کند.
با این حال تداوم گفتگوهای انتقادی ایران با اروپایی ها نشان از آن دارد که تهران علیرغم اینکه حق خود می داند در برابر اقدامات خصمانه اروپایی ها، اقدامات مقتضی و بازدارنده انجام دهد، اما دیپلماسی را سازنده تر می داند. در حالی که ایران واقف است تهدیدهای اروپایی درباره فعال ساختن گزینه مکانیزم ماشه در مقطع فعلی خیلی واقعی نیست. درک این موضوع دشوار نیست که فعال ساختن مکانیزم ماشه و موکول نمودن موضوع به شورای امنیت سازمان ملل توام با محاسبات پیچیده و دشواری خواهد بود که برای اروپایی ها نیز هزینه های گزافی داشته و سودی نیز نخواهد داشت.
فرصت های اعتماد سازی
ایرانی ها اروپایی ها را قدرت های بین المللی می دانند که می توانند در جهان چندقطبی و با سیاست چندجانبه گرا به تعادل در نظم جهانی کمک کنند، اما ظاهرا اروپایی ها این ظرفیت را برای خود قائل نیستند. آنها مدافع نظم آمریکایی هستند که اکثریت تحلیلگران معتقدند فروپاشیده است.
پس از جنگ سرد، اروپایی ها به ویژه آلمان مهمترین رقیب ایالات متحده برای تبدیل شدن به قدرت رقیب محسوب می شدند. اما این اروپایی ها بودند که به جای رقابت با آمریکا، با پیروی از واشنگتن به سلطه یکجانبه آمریکا بر نظم جهانی کمک کردند.
در چند دهه گذشته، این کشورهای اروپایی همواره صرفا یک مهره برای بازی ها و اهداف ژئوپلیتک ایالات متحده در جهان بوده اند. این رویکرد بر نگاه راهبردی ایران به اروپایی ها نیز تاثیر زیادی گذاشته است. هر زمان ایران تصمیم به تفکیک موضوع رابطه با اروپا و آمریکا از هم گرفت، سه کشور اروپایی بر این تردید دامن زدند که این تفکیک انتخاب اشتباهی است و رابطه با اروپا مستقل از رابطه با آمریکا نیست و تلاش برای توسعه این روابط نه تنها سرمایه گذاری سودآوری نیست، بلکه هزینه ساز است.
این در حالی است که توسعه مستقل روابط ایران و اروپا می توانست ضمن اینکه منافع دوجانبه سیاسی و اقتصادی داشته باشد، در حل و فصل موانع توافق هسته ای ایران کمک کند، و به نزدیک ساختن ملاحظات امنیتی ایران و اروپا نیز کمک کند. از لحاظ امنیتی، ایران و اروپا می توانند در مناطق پیرامون یا موضوعاتی چون تامین امنیت انرژی دستورکارهای مشترکی داشته باشند. این همکاری ها به افزایش جایگاه اروپایی ها در محاسبات سیاسی و ژئوپلیتیک خاورمیانه و در نتیجه افزایش نقش بین المللی آنها کمک می کند.
کشورهای اروپایی همواره نگاه ویژهای به منطقه خاورمیانه و خلیج فارس داشتهاند. نفوذ سیاسی و تسلط بر بازارهای اقتصادی از عوامل علاقه اروپا به این منطقه است. اما قرار گرفتن اروپا در پشت آمریکا، آنها را از فرصت های واقعی این منطقه محروم ساخته است. اروپایی ها در حال حاضر هیچ جایگاهی در محاسبات خاورمیانه به عنوان یکی از مهمترین مناطق ژئواستراتژیک جهان ندارند. اروپایی ها در مناطق آسیای مرکزی و قفقاز نیز بازیگران موثری محسوب نمی شوند.
رابطه با ایران به عنوان قدرتی منطقه ای و با پتانسیل فراوان اقتصادی و ژئوپلتیک در مجاورت دریای خزر و خلیج فارس برای اغلب کشورهای اروپایی می توانست حائز منافع زیادی باشد. تقویت رابطه با ایران می تواند بخش اعظمی از نیازهای اروپا را برای برقراری نظم و امنیت در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس فراهم سازد. در مقابل سیاست درگیرسازی ایران با تاثیر منفی که بر صلح و امنیت منطقه دارد، منافع اروپایی ها را هم تهدید خواهد کرد.
چنانچه میتوان گفت در چند دهه گذشته سه کشور اروپایی، با رویکرد و محاسبات اشتباه نقش زیادی در محروم ساختن سایر کشورهای اتحادیه اروپا و ایران و منطقه از روابطی سازنده و امنیت ساز و توسعه بخش داشته اند.
راهبرد اعتمادسازی
با مجموعه تحولات اخیر، میزان بی اعتمادی میان ایران و سه کشور اروپایی افزایش بی سابقه ای یافته است. تشدید منطق رفتار متقابل ایران و اروپایی ها، می تواند ادراک تهدید بین دو طرف را تشدید کند. شواهد تجربی نشان می دهد سرانجام همه هزینه های خصمانه، چیزی جز بازگشت به میز مذاکره نیست. به نظر می رسد این درک تجربی در تهران، موجب تمایل بیشتر به مذاکره و دیپلماسی شده است.
اما آیا امکان آغاز رویکرد جدید در مناسبات ایران و اروپا وجود دارد؟ در حالی که دگرگونی های بنیادین در سیاست بین الملل در حال رخ دادن است، آیا اروپایی ها قادر هستند حتی با تاکید بر منافع خاص خود، نقشی سازنده در کاهش تنش ها و برقراری صلح و ثبات منطقه ای و بین المللی ایفا کنند؟ سه کشور اروپایی در حالی تخریب بنیان های اعتماد در رابطه با ایران را با سرعت و شدت دنبال می کنند که خود را داعیه دار دیپلماسی معرفی می کنند. اما برای اعتماد سازی چه ساز و کاری وجود دارد؟
به نظر می رسد بار دیگر برای ایجاد اعتماد در فرآیند دیپلماسی چند عنصر و گام لازم است.
اراده، ریسک پذیری و تعهد از جمله عناصر فرایند اعتماد سازی هستند. گام ها و مراحل اعتماد سازی را هم می توان چنین بر شمرد:
۱) تعیین نقطه صفر برای پایان مواضع خصمانه، آغاز اعتمادسازی است که البته با ریسک همراه است. اما اجتناب ناپذیر است.
۲) تعیین مکانیزم برآوردن انتظارات متقابل، مرحله مهمی از هر تفاهم و توافقی است. وقتی کشوری ریسک می کند و منافع خود را در معرض آسیب دیگران قرار می دهد، مانند آنچه ایران با توافق هسته ای ۲۰۱۵ انجام داد، خواستار برآورده شدن منافعی است. آنچه ایران را از ادامه تعهدات در قبال برجام ناامید ساخت نه تنها خروج ایالات متحده از توافق هسته ای، بلکه تعلل و خودداری اروپایی ها از کمک به ایران در کسب مزایای توافق بود.
۳) گام بعدی بسط فضای اعتماد است، که وقتی برداشته می شود که بخش یا همه انتظارات از توافق اولیه برآورده می شود و طرف های توافق با دلگرمی بیشتر برای به اشتراک گذاشتن منافع بیشتر توافق می کنند. گامی که با خروج آمریکا از برجام و عدم کارآمدی توافق هسته ای برای تامین منافع ایران، هرگز برداشته نشد.
با این حال هنوز تمام اظهارات مقامات ایرانی در سطوح بالا تاکید بر دیپلماسی و آمادگی برای اعتمادسازی است. نظر به تجربه ایران از بازسازی روابط ایران و عربستان و آثار آن بر صلح و امنیت منطقه ای، ایران در گفتگوهای خود با کشورهای اروپایی همواره تلاش کرده است بر خط مشی مطلوب با اولویت دستاوردهای اقتصادی-سیاسی متقابل و حذف موضوعات چالش برانگیز تاکید کند.
اما اصرار اروپایی ها برای ادامه سیاست های ناکارآمد در قبال ایران ادامه دارد. با این حال مجموع مواضع ایران نشان می دهد، تهران تلاش می کند میان رفتارهای کشورهای غربی تفکیک قائل شود و به نسبت مواضع اعتمادساز کشورها بر توسعه مناسبات دوجانبه با آنها سرمایه گذاری کند.
موضع ایران در قبال تعامل با آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز نشان می دهد، ایران تعامل با آژانس را نیز معادل تعامل با سه کشور اروپایی تلقی نمی کند، بلکه در راستای تاکید بر سیاست چندجانبه گرا و تعامل سازنده با نهادهای بین المللی به حداکثر امکان تعامل با آژانس بین المللی اتمی در نظر گرفتن منافع امنیتی خود پایبند است.