«آنهایی که میگویند: کار فلسطینیها ناشی از غیرفلسطینیها است، ملت فلسطین را نشناختهاند» این سخنان دیروز رهبر انقلاب ایران در مراسم مشترک دانش آموختگان دانشگاه های افسری نیروهای مسلح باید حسن ختام همه گمانه زنی ها درباره نقش آفرینی ایران در عملیات «طوفان الاقصی» باشد، اما به نظر می رسد تلاش اسرائیلی ها و بعضا غربی ها برای برقراری ارتباط بین ایران و عملیات گروههای مقاومت فلسطینی با اهداف و انگیزههای مختلف ادامه داشته باشد. محافل خبری و تحلیلی غربی و اسرائیلی همچنان درباره ابعاد، سطح و درجه حمایت و دست داشتن ایران در عملیات گروه های مقاومت فلسطین به سناریوپردازی می پردازند.
شکست اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل در برابر عملیات طوفان الاقصی شوک بزرگی بر تل آویو، متحدانش و حتی جهان وارد کرد. تصویری که همواره از سازمان ها و سرویس های اطلاعاتی اسرائیل وجود داشت این بود که موساد، شینبت، شاباک و آمان از فعال ترین، گسترده ترین سازمان های اطلاعات جهان هستند که پوشش اطلاعاتی دقیق و بی وقفه از داخل سرزمینهای اشغالی و اقصا نقاط جهان دارند. اما مراحل تدارک نیروی رزمی و لجستیکی و سپس اجرای درخشان عملیات طوفان الاقصی از منطقه تحت محاصره غزه، تمام تصورها درباره سازمانها و سرویسهای اطلاعاتی اسرائیلی را از بین برد.
عملیات طوفان الاقصی حتی اعتبار سازمانها و سرویسهای اطلاعاتی متحدان اسرائیل به ویژه آمریکا را نیز زیر سوال برد. چون نشان میدهد حتی این سازمانها نیز قادر به رهگیری سرنخی از این عملیات نشده بودند. تحولی که موجب شده است تلآویو و متحدانش در شوک و ناباوری و حتی با وجود اذعان به فقدان مدارک لازم، هر بار انگشت اتهام را به یک سویی بگیرند. در میان فرضیهها و سناریوهای مطرح، برجستهترین سناریو غربی-اسرائیلی مطرح کردن نام ایران به عنوان یکی از طراحان و همکاران عملیات طوفان الاقصی است. عمده دلایلی که در این رابطه بیان می شود شامل موارد زیر است؛
– مخالفت تاریخی جمهوری اسلامی ایران با موجودیت رژیم صهیونیستی،
– سابقه حمایت های ایران از گروههای مقاومت فلسطین
– اقدامات پیشدستانه در برابر تهدیدهای تلآویو،
– اقدامات تلافیجویانه در برابر حملات تروریستی اسرائیل در خاک ایران،
– مقابله با نفوذ اسرائیل در مناطق پیرامونی ایران و هدف محدود کردن اسرائیل در سرزمینهای اشغالی،
– مخالفت ایران با عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل،
– تلاش برای انحراف توجه اسرائیل از پروژه هستهای ایران.
این در حالی است که نمایندگی ایران در سازمان ملل نیز در کمتر از ۲۴ ساعت، یکشنبه ۱۶ مهر (۸ اکتبر) در بیانیهای اعلام کرد «ایران در عملیات حماس علیه رژیم صهیونیستی دخالتی نداشته است.» برخی مقامات آمریکایی و اسرائیلی نیز اعتراف کردهاند هر چند به نقش ایران در حمایت از حماس باور دارند اما هیچ مدرکی درباره این ادعا ندارند. وزیر خارجه و سخنگوی امنیت ملی کاخ سفید مدعی شدهاند هر چند ایران را همدست حماس میدانند اما هیچ مدرکی برای اثبات همکاری ایران با عملیات طوفان الاقصی ندارند.
با این حال ارائه گزارشهای رسانهای در محافل خبری و تحلیلی غربی و اسرائیلی درباره دخالت ایران در عملیات طوفان الاقصی با اهداف و انگیزه های خاص ادامه دارد. برخی از این اهداف و انگیزهها را میتوان چنین برشمرد:
۱- ادعاها درباره دست داشتن ایران در عملیات طوفان الاقصی نوعی اعتراف به قدرت بازی گردانی تهران در سرزمینهای اشغالی فلسطین است اما اسرائیل و حامیانش با این ادعاها به دنبال انحراف افکار عمومی و فرار از اعتراف به شکست بزرگ هستند.
حجم شکست اطلاعاتی اسرائیل باعث شده است تلآویو در واکنشی انفعالی تلاش کند عملیات طوفان الاقصی را توطئهای هماهنگ شده از خارج از فلسطین جلوه دهد. قطعا بین شکست از گروه مقاومت فلسطین که بیش از یک دهه است تحت شدیدترین تحریمهای بشری قرار دارد با شکست از یک بازیگر دولتی و قدرت منطقهای چون ایران یا شکست در یک سناریو با یک اتحاد منطقهای و فرامنطقهای تفاوت فاحشی وجود دارد. به نظر میرسد برای سران رژیم اسرائیل پذیرفتن شکست از گروههای فلسطینی مایوس کنندهتر و غیرقابل پذیرش است.
۲- برخی گمانه زنی میکنند انگیزه دیگر اسرائیلی از برجسته ساختن سناریوی دخالت ایران در عملیات طوفان الاقصی را می توان در چارچوب ماجراجوییهای منطقهای اسرائیل علیه ایران و شکل دهی به یک ائتلاف منطقهای علیه ایران ارزیابی کرد. در دهههای گذشته اسرائیل تلاش گستردهای برای ایجاد یک جبهه واحد در منطقه علیه ایران داشت. در واکنش به تلاشهای اخیر اسرائیل نیز برخی تحلیلگران غربی به واشنگتن توصیه میکنند با روایت تلآویو علیه ایران همراهی نکند.
روز دوشنبه ۱۷ مهر (۹ اکتبر) سخنگوی وزارت امور خارجه ایران نیز در نشست هفتگی با خبرنگاران در پاسخ به سوالی در مورد تهدیدهای اخیر مقامات آمریکایی و رژیم صهیونیستی علیه ایران در پی انجام عملیات طوفان الاقصی گفت: «هر اقدام احمقانهای نسبت به ایران با پاسخ ویرانگری مواجه خواهد بود و آنها اگر میتوانند در صحنه فلسطین از خودشان دفاع کنند.»
با این حال تبلیغات علیه ایران را می توان در ادامه رویکرد سنتی این رژیم برای تبدیل ایران به «دشمن مشترک» با غرب ارزیابی کرد. اسرائیل همواره تلاش کرده است بخش زیادی از هزینه های خود در جنگ با محور مقاومت و همچنین مهار ایران را به آمریکا و سایر متحدان غربی خود تحمیل کند. عملیات خیره کننده طوفان الاقصی نیز فرصت مغتنم دیگری برای تل آویو برای جلب نظر بیشتر غربیها علیه ایران فراهم کرده است.
۳- اسرائیل با افزایش تبلیغات درباره سناریو دخالت ایران در عملیات طوفان الاقصی ضمن دنبال نمودن اهداف ضد ایرانی، تلاش میکند اراده تصمیم سازی ایران درباره حمایت از فلسطین را حتی برای مدت کوتاه تحت تاثیر قرار دهد. در همین حال تلاشهای دیپلماتیک تهران در رایزنی با جهان اسلام و طرفهای بینالمللی برای هماهنگی بیشتر در حمایت از فلسطین را تضعیف کند. القای این باور به سایر کشورهای منطقه که گروه های مقاومت در جبهه ای بازی می کنند که ایران گشوده است، میتواند اراده دیگر پایتختهای منطقه را برای حمایت از فلسطین در برابر جنایات اسرائیل متاثر سازد. به نظر میرسد اتحادیه اروپا در نشست مشترک با شورای همکاری خلیج فارس در تاریخ ۱۸ مهر (۱۰ اکتبر) این هدف را دنبال میکرد.
این در حالی است که اسرائیل عملیات طوفان الاقصی را بهانه ای برای تشدید جنایت علیه مردم فلسطین قرار داده است. آتش باری پراکنده و جنگهای یک یا دو روزه میان غزه و سرزمین های اشغالی فلسطین از سال ۲۰۰۷ به امری عادی تبدیل شده است. اما اسرائیل در پاسخ به عملیات طوفان الاقصی نه تنها بمباران شدید این منطقه را از سر گرفته بلکه دسترسی ساکنان غیرنظامی غزه به برق و آب آشامیدنی را نیز قطع کرده است.
روز گذشته محمد عبدالسلام سخنگوی جنبش انصارالله نیز در سخنانی گفت: «آمریکا از همپیمانان مقاومت فلسطین میخواهد که در برابر جنایات اشغالگران بی طرف و تماشاچی باشند، اما محور مقاومت هرگز چنین اجازهای را نخواهد داد.»
با تمام این تفاسیر، هر چند درباره عملیات طوفان الاقصی، ایران بطور صریح این عملیات را کاملا فلسطینی و درون زا معرفی می کند، اما عملیات طوفان الاقصی و حمایت صریح گروه های مقاومت از حرکت گروه های فلسطینی را می توان یک گام دیگر در تقویت محور مقاومت در منطقه غرب آسیا و عملیاتی سازی مفهوم مقاومت ارزیابی کرد. محوری که پس از روی کار آمدن دولت همسو در عراق، سپس جنگ ۳۳ روزه لبنان و تثبیت موقعیت حزب الله در لبنان و تسلط انصارالله بر یمن، اقتداری مضاعف یافت.