تا چند سال اخیر اکو برای ایران حکم یک گزینه اجتناب ناپذیر برای دیپلماسی اقتصادی و منطقهای را داشت. اما در سالهای گذشته، روندی شکل گرفته که نشان میدهد تهران به دنبال مکانیزمهای جدید چون شانگهای و بریکس برای همکاریهای منطقهای و بینالمللی است.
نویسنده: عفیفه عابدی
اجلاس سران «سازمان همکاریهای اقتصادی اکو» با حضور رئیس جمهور ایران، در تاشکند پایتخت ازبکستان در حال برگزاری است. در این نشست سران نه عضو از ده عضو سازمان حضور دارند. ایران، افغانستان، جمهوری آذربایجان، قزاقستان، ترکمنستان، قرقیزستان، ازبکستان، تاجیکستان، پاکستان و ترکیه اعضای اکو هستند. اما افغانستان به دلایل شرایط سیاسی این کشور، به نشست تاشکند دعوت نشده است.
در اجلاس تاشکند مسائل مربوط به تقویت بیشتر روابط تجاری، اقتصادی، سرمایه گذاری، حمل و نقل، ارتباطات و همکاریهای بشردوستانه در داخل اکو و بهبود فعالیتهای این ساختار چند جانبه بررسی خواهند شد.
اکو از معدود سازمانهایی است که بنای آن با نام ایران گره خورده است. در سال ۱۳۶۴ (۱۹۸۵) ایران به همراه ترکیه و پاکستان یکی از ارکان شکل دهنده به این سازمان بوده است. اما به نظر میرسد اکنون اهمیت سابق را ندارد.
تا چند سال اخیر سازمان همکاریهای اقتصادی اکو برای ایران حکم یک گزینه اجتناب ناپذیر برای دیپلماسی اقتصادی و منطقهای را داشت. اما در سالهای گذشته، روندی شکل گرفته که نشان میدهد اکو جایگاه گذشته را در سیاست ایران ندارد و تهران به دنبال مکانیزمهای سیاسی و اقتصادی جدید برای مشارکت منطقهای و بینالمللی است، از آن جمله میتوان به سازمان همکاریهای شانگهای و گروه بریکس اشاره کرد.
با این حال به رغم مشکلات ساختاری و اجرایی اکو، همچنان بین کارشناسان این بحث مطرح است که جدیت ایران در اکو، منافاتی با عضویت ایران در سایر سازمانها و گروههای اقتصادی ندارد.
اکو ظرفیت خوبی برای کمک به تحقق هدف همگرایی اقتصادی و سیاسی منطقهای ایران دارد. این سازمان دارای مزیتهای گوناگونی است که میتواند بستر یک همگرایی منطقهای موفق باشد:
- اکو در برگیرنده بیش از ۵۰۰ میلیون نفر از جمعیت مسلمان جهان است که از نظر اقتصادی نیز یک بازار قوی برای توسعه مبادلات تجاری محسوب میشوند
- وسعتی حدود ۷.۷ میلیون متر مربع دارد که معادل حدود ۱۸.۲ درصد مساحت آسیا و حدود ۵ درصد مساحت کره زمین است
- با آبراههای بزرگ جهان مانند دریای عمان و خلیج فارس، دریای خزر، اقیانوس هند، دریای مدیترانه و دریای سیاه هم جوار بوده و به آنها دسترسی مستقیم دارد.
- از منابع عظیم نفت و گاز برخوردار است. ایران بهعنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت و گاز و ترکیه بهعنوان دروازه اکو به اروپا از مهمترین مزیتهای اکو در عرصه تعاملات منطقهای و بینالمللی بهشمار میروند.
- منطقهای را در بر میگیرد که میتواند در طرحهای جاده ابریشم نوین جایگاه مهمی داشته باشد
- در بحثهای تجاری و اقتصادی نیز بسیاری از زیرساختهای حقوقی در اکو فراهم است.
اما یکی از مهمترین ضعفهای سازمان پایین بودن سطح تجارت درون منطقهای است که انگیزه اعضا درباره سازمان را تحت الشعاع قرار میدهد. درباره علل ارزش پایین تجارت درون سازمانی علل مختلفی میتوان بیان کرد.
فقدان اعتماد لازم، اعمال نفوذ برخی کشورهای خارجی و فرا منطقهای به ویژه آمریکا برای تضعیف سازمان، احتمالا نظر منفی روسیه و چین در همسایگی این سازمان، با توجه به تشکیل اتحادیه اوراسیا و سازمان همکاریهای شانگهای و معضل امنیت از عوامل منفی موثر بر اکو هستند. اما علیرغم وجود ضعفهایی در اکو، در میان اعضا انگیزه کافی و زمینههایی برای همگرایی و تلاش برای فعالتر ساختن اکو وجود دارد.
ترکیه به عنوان یکی از موسسان سازمان همکاریهای اقتصادی اکو هیچگاه از خود موضع منفی نسبت به سازمان نشان نداده است و برای بالا بردن سطح همکاری در منطقه اکو همواره ابراز تمایل کرده و در میان اعضای اکو نیز در اجری اصلاحات اقتصادی پیشگام بوده است.
توسل پاکستان به اکو بیشتر سیاسی و در رقابت با هند قلمداد میشود. به جز کشورهای آسیای مرکزی که اکنون اتحادیه اوراسیا را برای همگرایی اقتصادی دارند، افغانستان و جمهوری آذربایجان نیز دلایل کافی برای توجه به اکو را دارا میباشند.
صرف نظر از ضعفها و چالشهایی که دامنگیر سازمان همکاریهای اقتصادی اکو است، این سازمان موقعیت سوقالجیشی نسبت به خاورمیانه، روسیه و قدرتهای در حال ظهور چین و هند دارد و در اختیار داشتن سه تنگه مهم بینالمللی هرمز، بسفر و داردانل، دسترسی به ۴ دریای سیاه، مدیترانه، خلیج فارس، دریای عمان و دریای خزر، میتواند از اکو، سازمانی بسازد که مورد توجه ویژه قدرت های جهانی به ویژه شرقی باشد.
اما زیرساختهای حقوقی موجود در اکو همچنان با ضعف اجرا مواجه هستند. در سند چشم انداز اکو مصوب پانزدهمین اجلاس شورای وزیران اکو در سال ١٣٨۴، کشورهای عضو به حرکت در جهت ایجاد منطقه آزاد تجاری اکو از طریق اجرای موافقتنامه اکوتا و مشارکت در آزادسازیهای تجاری متعهد شدند اما این موافقتنامه همچنان معلق است.
در زمینه سرمایهگذاری، مسئولان سرمایه گذاری کشورهای عضو جلسات سالانه برگزار کرده و طرحهای قابل سرمایه گذاری را مطرح میکنند تا چنانچه کشورهای عضو به مشارکت در این سرمایه گذاریها تمایل داشتند، همکاری داشته باشند. اما یکی از موانع موفقیت این رایزنیها، معلق بودن سرنوشت موافقتنامه گسترش و حمایت از سرمایه گذاری (APPI) درون سازمان است. در بحث انرژی کشورهای عضو اکو قایل به همکاری نزدیک نیستند و به هم نگاه رقابتی دارند.
در اجلاس تاشکند همچنان تاکید بر توسعه حمل و نقل بین کشورهای عضو است. این در حالی است که یکی از موفقیتهای اکو در بخش حمل و نقل است. با تصویب طرح توسعه کریدورهای ریلی در سازمان، پروژههایی تعریف شده که عمدتا از مسیر ایران عبور میکنند.
مهمترین کریدور ریلی در اکو شامل خط آهن ایران – افغانستان-تاجیکستان میشود که در کشورهای عضو، در مراحل مختلف اجرا قرار دارد. پروژه ریلی ایران-ترکمنستان و قزاقستان که در آذر ٩٣ افتتاح شد و اکنون بخشی از کریدور شمال-جنوب محسوب میشود، نیز اولین بار در چارچوب اکو مطرح شد.
اکو و اهداف منطقهای ایران
اگر چه واقعیت این است که اکو با گذشت نزدیک چهار دهه با اهداف تعیین شده خود فاصله بسیاری دارد، اما میتوان گفت این سازمان با بسترها و زیرساختهای آماده شده، یکی از فرصتهای منطقهای ایران است که نباید به حاشیه رانده شود.
مشکل اساسی درباره نقش ایران در سازمان اکو این است که ایران مشارکت زیادی در تدوین موافقتنامهها داشته، اما مشارکت در اجرای این موافقتنامهها نه تنها منفعلانه بلکه در وجهی نیز مخرب بوده است. بر این اساس راهبرد اقتصادی ایران برای تقویت اکو در دو جهت ملی و منطقه ای باید اتخاذ شود.
موقعیت طبیعی و برتر ایران در سازمان موجب میشود که وجود چنین سازوکاری که ایران در آن دست برتر داشته باشد، مورد قبول بسیاری از رقبای منطقهای و بین المللی نباشد، اما به نظر میرسد تهران با اتخاذ مجموع تدابیر و راهبردهای سیاسی و اقتصادی، میتواند شرکای خود در سازمان اکو را برای تقویت آن همراه سازد که در نهایت مزایا و دستاوردهای مشترک برای آنها خواهد داشت.
ایران با توجه به جایگاه خود در سازمان میتواند با دیپلماسی شرکای مهم خود در اکو به ویژه ترکیه و قزاقستان، موتور محرک اکو بوده و قدرت سیاسی و اقتصادی سازمان را دوچندان کند. نقش پاکستان نیز در جهت تکمیل بردار چهارجهتی شمال-جنوب و غرب و شرق غیرقابل چشم پوشی است. بر این اساس اجلاس سران در تاشکند نیز می تواند فرصت مهمی برای طرح اهمیت و لزوم همگرایی بیشتر برای قوت بخشیدن دوباره به اکو باشد.
دیدگاههای بیان شده در این یادداشت متعلق به نویسنده بوده و الزاما منعکس کننده دیدگاه و مواضع ایران نوانس نیست.