جنگ غزه تاکنون منجر به جان باختن بیش از ۱۲ هزار فلسطینی و نابودی بخش قابل توجهی از زیرساخت ها در باریکه غزه شده است اما هنوز سوال بزرگی برای بسیاری باقی مانده که چرا حماس به ناگاه قواعد بازی با اسرائیل را برهم زد.
فارغ از تحلیلهای برآمده از تئوری توطئه و یا دستور طرفهای ثالث به حماس، باید نگاهی به وضعیت غزه تا قبل از این حادثه داشته باشیم تا بتوانیم ارزیابی درستی از دلایل اجرای عملیات طوفان الاقصی داشته باشیم.
از یک سو، در عرصه داخلی، در فلسطین بن بست سیاسی تعمیق یافته بود و به دلیل ترس از شکست دوباره نامزدهای مورد حمایت فتح در کرانه و باریکه، محمود عباس از برگزاری انتخابات سرباز می زد.
از سوی دیگر، اسرائیل نیز نه تنها هیچ علاقهای به مذاکرات با فلسطینیها نداشت بلکه با روی کار آمدن احزاب دست راستی، سیاستهای یهودی سازی قدس و شهرک سازی کرانه با سرعت و قدرت بیشتری در حال انجام بود. تشدید بدرفتاری با اسرای فلسطینی، سیاستهای افراطی در مسجد الاقصی و احتمال تخریب آن، افزایش شمار بازداشتیها در کرانه باختری، و تنگ تر شدن حلقه محاصره در غزه، در اصل فضای مرگ تدریجی را برای فلسطینیها به ویژه در غزه رقم زده بود.
در سطح منطقهای نیز عربستان سعودی و اسرائیل به طور علنی از نزدیک بودن توافق برای ایجاد روابط رسمی سخن میگفتند که خسارتی محض برای فلسطین بود؛ چرا که عربستان به عنوان مهمترین کشور عربی همانند امارات و مصر از مدار فلسطین خارج میشد.
از نگاه حماس، موفقیت نتانیاهو و دولت تندرو در عرصه سیاست خارجی به معنای قدرت عمل بیشتر برای سرکوب فلسطینیها در بیت المقدس، کرانه باختری و باریکه غزه بود و میبایست با اقدامی پیشدستانه معادلهای جدید را برقرار میکردند.
نگرانی زمانی تشدید میشد که شرایط یادآور تجربه دهه ۱۹۹۰ همزمان با مذاکرات صلح اسلو بود، زمانی که برخی از فرماندهان شاخههای نظامی سازمان آزادیبخش ترور و حذف فیزیکی شدند و این امر محتمل بود که این بار هم اسرائیلیها بعد از احیای روابط با عربستان و همزمان با مذاکرات سیاسی، رهبران شاخه نظامی مقیم در غزه را ترور کنند. در همین خصوص حتی گزارشها و ارزیابیهایی وجود داشت که مقامات ارشد حماس از جمله محمد ضیف، مروان عیسی، یحیی سنوار، صالح العاروری و اسماعیل هنیه قرار بود با تغییر توازن سیاسی، حذف فیزیکی شوند. البته بر اساس برآوردها، این اقدامات مقدمهای برای هموار کردن مسیر برای اقدامات بعدی اسرائیل در غزه و علیه مردم این منطقه، آن هم بدون حضور فرماندهان ارشد نیروهای مقاومت فلسطینی، محسوب میشد. از این جهت، عملیات طوفان الاقصی، باعث شد که طرح غافلگیرانه اسرائیلیها نه تنها به مرحله اجرا نرسد، بلکه مقامات نظامی و سیاسی اسرائیل را در معرض غافلگیری بزرگتری قرار داد.
این تنگناهای داخلی و خارجی در حالی بود که همزمان دو فرصت طلایی نیز برای حماس فراهم شد که تعلل در بهرهبرداری از آن جبران ناپذیر بود. از یکسو، اسرائیل دست به گریبان بحرانی سیاسی شده بود که در تاریخ این رژیم بیسابقه بود. حدود ۶ ماه بود که این بحران ادامه داشت و اعتراضات خیابانی گستردهای در تلآویو و دیگر شهرهای مهم رخ داده بود. این بحران سیاسی تا جایی پیش رفت که بخشهایی از نیروهای نظامی اسرائیل در ارتش و دستگاههای امنیتی به صف مخالفان دولت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر پیوسته بودند و یا از دستورات سرپیچی میکردند که چنین اتفاقاتی پیش از این رخ نداده بود.
از سوی دیگر، کمتر از ۱۰ روز قبل از عملیات طوفان الاقصی، اطلاعاتی از نیروهای امنیتی، اطلاعاتی و نظامی اسرائیل درز کرد که بنا به روایت منابع غربی بزرگترین عملیات هک اطلاعاتی علیه این رژیم بود. بر اساس این عملیات سایبری، اطلاعات یک میلیون نظامی اسرائیلی از جمله نام، آدرس، سوابق تحصیلی و سوابق شغلی در دسترس بود. بهرهبرداری از این اطلاعات میتوانست حماس را به سوی گنجی راهبردی هدایت کند و رهبران این جنبش را به این نتیجه رساند که برای خروج از بن بست کنونی باید تصمیم پر ریسکی اتخاذ کنند.
احتمالا در چنین فضای پر از چالش و فرصت برای حماس، این فرضیه هم برای رهبران مقاومت مطرح شده است که آمریکا به دلیل اختلافات موجود میان بایدن و نتانیاهو در نتیجه طرح اصلاحات قضایی، در حمایت از اسرائیل تعلل کند. یا فرضیه دیگر این بود که اسرائیل به دلیل نگرانی در خصوص جان اسرا، بعد از دور اول حملات وارد روند مذاکرات خواهد شد. اما ضربه به دستگاه امنیتی و نظامی اسرائیل به قدری کاری بود که این رژیم را به رفتارهای دیوانهوار سوق داد.
با این حال، تحلیلگران عرب باور دارند که حماس انتظار چنین سناریویی را نیز داشت و دور از انتظار نبود که اسرائیلیها با استراتژی ضاحیه که در سال ۲۰۰۶ توسط گادی آیزنکوت از فرماندهان ارشد ارتش رژیم طرح شده بود، غزه را به تلی از خاک بدل نمایند. اما با توجه به اینکه ادامه وضعیت سیاسی فلسطین چشم اندازی نداشت و در صورت عادیسازی روابط عربستان با اسرائیل، ابتکار عمل در اختیار تلآویو قرار می گرفت، انجام عملیاتی بزرگ با همه ریسکهایش امری گریز ناپذیر بود.
البته برخلاف تبلیغات جریان حامی اسرائیل که ورود ارتش رژیم به داخل باریکه را معادل پیروزی ترجمه کردهاند، برخی بر این باورند که هنوز نقشه اصلی حماس برای گرفتن تلفات از اسرائیلی ها آغاز نشده است. در طرف دیگر، مظلومیت طرف فلسطینی منجر به تخریب اعتبار سیاسی اسرائیلی در نزد جهانیان، از جمله در شهرهای اروپایی و آمریکایی، شده است و اسرائیلیها به شکل بیسابقهای بازی شرم را در سنگر افکار عمومی باختهاند.