هفته گذشته تهران میزبان وزیر امور خارجه عمان بود که به شکلی ناگهانی و بلافاصله بعد از نشست وزرای خارجه شورای همکاری خلیج فارس در دوحه، به تهران سفر کرد. روشن بود که بخش مهمی از این سفر مربوط به مسائل دوجانبه میان ایران و عمان است، اما این سفر در زمینه منطقهای هم دارای اهمیت ویژهای بود.
حملات نیروهای مسلح یمن علیه کشتیهای اسرائیلی در پاسخ به جنایات این رژیم علیه غزه نگرانیهای جدی را در عرصه بین المللی و برای کشورهای غربی حامی اسرائیل، به ویژه آمریکا و انگلستان، برانگیخته است.
گفته میشود که انگلیس در همین راستا تلاش دارد تا در شورای امنیت قطعنامهای را علیه یمن مطرح کند و آمریکا نیز حضور نظامیاش را در باب المندب تقویت کرده است. به این ترتیب، این احتمال وجود دارد که با تشدید بحران در باب المندب، دامنه درگیریها افزایش یابد و نبردی منطقهای رخ دهد. در همین حال، استمرار شرایط کنونی برای اسرائیل دشوار خواهد بود، چرا که بیش از نیمی از تجارت این رژیم از مسیر دریای سرخ به اقیانوس هند میباشد و اگر یمنیها به اقدامات خود ادامه دهند، کار تلآویو گره خواهد خورد.
همزمان سعودیها نیز در حال مذاکره با صنعا برای پایان دادن به جنگ خودشان با یمنیها هستند و شرایط جاری در نتیجه ورود یمن به نبرد غزه، وضعیت را پیچیدهتر کرده است و ممکن است بر مذاکرات بین یمن و عربستان نیز اثر داشته باشد.
از این رو کشورهای شورای همکاری تلاش دارند تا از مسیر عمان، ایران و یمن را به سوی کاهش تنشها ترغیب کنند. با این حال، مقامات ایرانی بارها تاکید کردهاند یمن و دیگر گروههای مقاومت براساس صلاحدید خودشان عمل میکنند و رابطه تهران با جریان مقاومت رابطه برادرانه است نه سلسله مراتبی.
از سوی دیگر، آینده سیاسی غزه نیز از محورهای مذاکرات وزیر خارجه عمان در تهران بوده و احتمالا وی به نمایندگی از شورای همکاری برای جلب حمایت تهران از ابتکار سیاسی که گفته می شود متعلق به مصر است، به تهران آمده بود.
این طرح مبتنی بر ادغام حماس در ساختار تشکیلات خودگردان فلسطین، واگذاری قدرت توسط محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان به یک دولت تکنوکرات به رهبری سلام فیاض، ادغام شاخه نظامی حماس در نهادهای امنیتی تشکیلات خودگردان و در نهایت استقبال مصر از بخشی از آوارگان فلسطینی غزه است.
البته این طرح توسط حماس مورد پذیرش قرار نگرفته است.
مصر به دلیل اینکه از سوی اسرائیل و آمریکا برای پذیرش آوارگان غزه تحت فشار است، تلاش دارد تا با طرح های سیاسی از این فشار رهایی یابد. چراکه اگر این امر محقق شود تهدیدی برای امنیت ملی مصر محسوب میشود. اولا با وجود وعدههای مالی احتمالا برگشتی در کار نخواهد بود و جنگ زدگان اهل غزه باید همیشه در صحرای سینا سکنی بگزینند. از سوی دیگر، ورود اهالی غزه به صحرای سینا میتواند روحی تازه به کالبد اخوان المسلمین مصر بدمد و این بار این جنبش که در سالهای اخیر با ضربات پی در پی دستگاه امنیتی مصر به حاشیه رفته، دوباره به متن سیاست بازگردد.
البته در میان کشورهای عربی در این زمینه اختلافات جدی است. بطوری که مثلا امارات علاقه دارد تا بجای سلام فیاض که فرد مورد علاقه سعودی و آمریکا است، محمد دحلان جایگزین ابومازن شود. همچنین قطر پیرو مذاکرات با شاخه سیاسی حماس مقیم در دوحه، امیدوار است تا بجای ادغام حماس در تشکیلات خودگردان، ادغام حماس در سازمان آزادی بخش فلسطین را دنبال کند. امیر قطر به تازگی با مصطفی برغوثی، دبیرکل ابتکار ملی فلسطین و عضو شورای مرکزی سازمان آزادی بخش فلسطین دیدار کرده است.
با این همه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس دست کم در این نقطه به توافق رسیدهاند و با اطلاع از رابطه تهران با محور مقاومت در لبنان و فلسطین، امیدوارند که بتوانند حزبالله و حماس را به کمک ایران برای پذیرش این طرح متقاعد کنند. با این حال هیچ نشانهای درباره اینکه جبهه مقاومت این ایده را در برهه فعلی مدنظر قرار دهد، در دسترس نیست چراکه هنوز وضعیت میدانی نبرد مشخص نشده است.
از طرفی دیگر، به نظر می رسد که تهران منشا این طرح ها را آمریکایی می داند. حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران سه شنبه در ژنو در جریان دیدار با همتای تونسی گفت: «آنها توان نابودی گروههای مقاومت و به شکست کشاندن ملت فلسطین را ندارند و اکنون آمریکا بدنبال طرح های سیاسی برای مرحله پس از جنگ بمنظور جبران شکست رژیم صهیونیستی است که لازم است کشورهای اسلامی نسبت به آن هشیار باشند.»
در مجموع، آنچه که واضح است، اهمیت سفر وزیر خارجه عمان به تهران و رایزنیهای وی در تهران است و اکنون این کشور به مسیری برای تماس غرب با یمن و ایران تبدیل شده است که این امر با توجه به نقش سنتی عمان در میانجیگری بین ایران و غرب، ارتقا یافته است.
با تفاسیر یاد شده، چند نکته نیز باید افزود:
- این طرح مانند بسیاری از طرحهای آمریکایی برای فلسطین، حق ملت فلسطین برای تعیین سرنوشت را در نظر ندارد.
- این طرح درصدد تبدیل دستاورد نظامی غیرقابل دستیابی به دستاورد سیاسی برای اسرائیل است.
- این طرح یادآور نقشههایی است که در خارج از میدان برای سوریه و یمن کشیده میشدند، اما در نهایت راه به جایی نبردند.
- اختلافات داخلی بین طراحان و طرفهای عربی نیز عدم قطعیت قابل توجهی در برابر این طرح است.
- این طرح را نیز باید در ادامه برنامههای سیاسی و نظامی دانست که به دنبال تضعیف تدریجی و نامحسوس آرمان فلسطین است.