شباهتهایی بین جنگ اسرائیل با لبنان ۱۹۸۵- ۱۹۸۲ و جنگ جاری در غزه وجود دارد. از نظر راهبرد این دو متفاوت هستند، اما از منظر تاکتیک به هم شباهتهای زیادی دارند. کانون بعدی این جنگ، نقش آمریکا است. بین نقش آمریکا در جنگ لبنان در دهه هشتاد قرن بیستم با جنگ کنونی اسرائیل علیه غزه نیز تشابههایی وجود دارد.
نویسنده: محمدعلی حسننیا
۹۰ روز از جنگ غزه میگذرد و کماکان راهبرد اصلی اسرائیل برای این باریکه نابودی حماس و غیرنظامی کردن این منطقه است. البته این استراتژی برای بار نخست نیست که توسط اسرائیل اجرا میشود. برخی از راهبردهای تلآویو همان استراتژیهای سال ۱۹۸۲ تا ۲۰۰۰ در لبنان است که برای این رژیم نتیجه عکس داشت.
استراتژی اسرائیل در لبنان ۲۰۰۰-۱۹۸۲
سال ۱۹۸۲ اسرائیل به لبنان و بیروت حمله کرد. دلیل اصلی حمله اسرائیل به لبنان حضور گروههای مسلح فلسطینی «فتح» در این کشور بود. عرفات بعد از رانده شدن از اردن به لبنان رفته و در اردوگاههای جنوب این کشور حکومتی تقریبا خودمختار از دولت لبنان تشکیل داده بود. اردوگاه «عین الحلوه» مرکز اصلی این تحرکات بود. بهانه اصلی اسرائیل در آن زمان ترور سفیر این رژیم در لندن بود و اسرائیل مدعی بود در انتقام این ترور، برای یکبار و همیشه فتح را نابود خواهد کرد. اسرائیل قصد داشت با ایجاد یک منطقه حائل در جنوب لبنان، تهدید فتح برای فلسطین اشغالی را از بین ببرد.
بعدها اسرائیل با توسل به نیروهای نیابتی و متحد مسیحی رادیکال خود به عنوان «ارتش جنوبی لبنان» به رهبری لحد منطقه حائل در جنوب لبنان را ایجاد کرد. اما در سال ۲۰۰۰ این موضوع دیگر کارایی نداشت و این منطقه حائل فروپاشید.
اکنون برخی از راهبردهای اسرائیل همان استراتژیهای جنگ ۱۹۸۵-۱۹۸۲ است که تا ۲۰۰۰ در لبنان دنبال میشد. در جنگ لبنان، اسرائیل بیروت را به محاصره درآورد و پایتخت این کشور عربی زیر بار شدیدترین بمبارانها قرار داشت و هزاران نفر از مردم غیرنظامی کشته یا زخمی شدند. آب و برق در بیروت قطع شده بود. درگیریها بین اسرائیل و شبه نظامیان مسیحی طرفدارش از یک سو و جنبش امل، سوریه و گروههای فلسطینی از سوی دیگر باعث بروز یک جنگ چریکی تمام عیار در این کشور شد. این جنگ مقارن با جنگ داخلی لبنان از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰ رخ داده بود و اسرائیل توانست از شکافهای ناشی از آن جنگ به عنوان فرصت برای کمک به نیروهای متحدش استفاده کند.
اسرائیل از ورود به جنگ لبنان چه هدف اصلی را دنبال میکرد؟ ابتدا اینکه لبنان را از سازمان فتح و شخص عرفات پاک کند. دوم منطقه حائل در جنوب این کشور تشکیل دهد. سوم هم به روی کارآمدن فالانژیستها و کتائب لبنان برای اداره این کشور کمک کند. چهارمین هدف نیز خلع سلاح کامل لبنان برای عدم بازدارندگی در مقابل اسرائیل بود.
اسرائیل به برخی از اهداف خود رسید و فتحیها را از لبنان به تونس کوچ داد. اما از دل فتح و امل گروههای دیگری برای مبارزه با اسرائیل پدید آمدند که نمونه بارز آن حزب الله لبنان بود. منطقه حائل هم سال ۲۰۰۰ فروریخت و متحدان اسرائیل هم یک به یک از قدرت کنار رفته یا متواری شدند.
شباهتهای تاکتیکی اسرائیل در غزه با جنگ لبنان
شباهتهایی بین جنگ اسرائیل با لبنان در سال ۱۹۸۲ و غزه در سال ۲۰۲۳ وجود دارد. از نظر راهبرد این دو متفاوت هستند، اما از منظر تاکتیک به هم شباهتهای زیادی دارند. ابتدا اینکه هر دو جنگ با حرکت پیشدستانه فلسطینیها شروع شد. چه ۷ اکتبر ۲۰۲۳ که حماس به سرزمینهای اشغالی نفوذ کرد، چه آن سال که فتح به اهداف اسرائیلی ضربه زده بود. برخی اعتقاد دارند این موارد بهانه اسرائیل برای حمله بود که جای بحث دارد.
نکته بعدی در تفاوت این دو موضوع آن است که اکنون حماس یک کارت بزرگ در اختیار دارد که نقطه ضعف اصلی کابینه اسرائیل است و آن هم «اسرای اسرائیلی» است. در دهه ۸۰ میلادی اسیر آنچنانی در اختیار فتح نبود و برخی افراد به صورت تکی در اختیار فتح بودند.
نکته دوم آن است که فتح در لبنان دولتی در اختیار نداشت، اما حماس در غزه حاکم است. البته ناگفته نماند فتح هم در سال ۱۹۶۹ در توافق قاهره که با دولت وقت لبنان امضاء کرد مدیریت اردوگاههای فلسطینی لبنان را کامل در اختیار گرفت و سعی کرد با ایجاد یک شبکه اجتماعی، نظامی و امنیتی این اردوگاهها را مدیریت کند. اما نکته آن است که اکنون غزه با لبنان کمی تفاوت دارد. در آن زمان اگر فتح تونلهای مخفی احداث کرد برای مقابله با اسرائیل در فاصله دورتر بود، اما امروز غزه توان ضربه به داخل اسرائیل را دارد مانند همان چیزی که در ۷ اکتبر رخ داد. البته اسرائیل قبل از سال ۱۹۸۲ هم در سال ۱۹۷۸ حمله محدودی به جنوب لبنان برای مقابله با فتح انجام داده بود، اما حمله بزرگ ۴ سال بعد رخ داد.
موضوع بعدی شباهت کابینه نتانیاهو با مناخیم بگین نخست وزیر وقت اسرائیل در حمله به لبنان در دهه نود قرن بیستم بود. هر دو از تندروترین کابینه های اسرائیل محسوب می شوند و وزرای جنگ آنها یعنی آریل شارون و یوآو گالانت از همان ابتدا در فکر نابودی کل فلسطینی ها بودند. راهبرد نتانیاهو دقیقا راهبرد بگین در لبنان است. بگین با کمک شارون نزدیک به ۷ هزار لبنانی را کشت تا فتح را وادار به عقب نشینی کند. نتانیاهو هم با کمک گالانت قصد دارد در غزه یک کشتار بزرگ راه بیندازد تا با این تاکتیک حماس و جهاد اسلامی را مجبور به عقب نشینی کرده و حتی مانند فتح که راهی تونس شدند، آنها را راهی الجزایر کند.
در عرصه میدان هم شباهتهایی وجود دارد. فتح در تونلهای اردوگاه عین الحلوه لبنان، اسرائیل را زمینگیر کرد و حماس هم قصد دارد در تونل های غزه که بسیار پیچیده تر از لبنان است، اسرائیل را مجبور به پذیرش شکست کند.
نقش ریگان در جنگ لبنان و بایدن در جنگ غزه
کانون بعدی این جنگ نقش آمریکا است. بایدن تا امروز با تمام انتقادها از اسرائیل حمایت کرده و حتی سفری به تلآویو داشته است. اما موضوع مهم آن است که مانند ریگان که در زمان جنگ لبنان، انتقادها به وی بسیار زیاد شده بود، اکنون نیز بایدن در نوک پیکان انتقادهای جهانی درباره جنگ غزه قرار دارد. ریگان بعد از کشتار بزرگ در لبنان مجبور شد در تلویزیون ظاهر شود و در جملهای بگوید: «اکنون در بیروت هولوکاست رخ داده است!» و با این جمله، اسرائیل مجبور به پذیرش آتشبس شد و طی قطعنامهای از سوی سازمان ملل، بیروت را ترک کرد. به نظر میرسد تنها راهی که میتواند جنگ غزه را نیز پایان دهد، فشار بایدن و آمریکا روی اسرائیل است. یا اینکه حداقل مانند ریگان کمک تسلیحاتی به اسرائیل را کم کند. ریگان در آن سال ارسال بمب خوشهای و دادن تجهیزات هواپیما را ممنوع کرد و همین موضوع باعث خروج اسرائیل از بیروت شد. به عبارت دیگر، تمام شواهد نشان از این دارد که شباهت زیادی بین جنگ ۱۹۸۲ لبنان و ۲۰۲۳ غزه میتوان پیدا کرد.
دیدگاه های بیان شده در این یادداشت متعلق به نویسنده بوده و الزاما منعکس کننده دیدگاه و مواضع ایران نوانس نیست.