در حالی که اقدامات تروریستی اسرائیلی-آمریکایی در ترور سید رضی ایرانی، ابوتقوی عراقی، العاروری از مقاومت فلسطین، ابوجواد از لبنان و چند فرمانده کلیدی و تأثیرگذار دیگر از جبهه مقاومت در سوریه، لبنان، فلسطین، عراق و یمن، گمانهزنیهای زیادی درباره واکنشهای احتمالی محور مقاومت ایجاد کرده است، تلاشهای آمریکا برای تغییر فضای منطقه به نفع اسرائیل، کاهش شدت و ضرب واکنش مقاومت در برابر حملات اسرائیل و یارگیری منطقهای برای محور واشنگتن-تلآویو در غرب آسیا افزایش یافته است.
روز گذشته آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا که در حمایت از اسرائیل در غرب آسیا دور قمری زده بود، به تلآویو رفت و پس از مذاکره ظاهراً پرچالش با مقامات اسرائیلی پشت درهای بسته، در اظهاراتی یکجانبه مدعی شد آمریکا و اسرائیل مشترکا معتقد هستند که دیپلماسی بهترین راه دستیابی به امنیت است و هیچ کس نمیخواهد شاهد جبهههای جدید در جنگ غزه باشد. وزیر امور خارجه آمریکا گفت که از نظر او رهبران منطقه نیز مصمم به جلوگیری از گسترش درگیری در غزه هستند.
این اظهارات بلینکن در حالی است که هفته گذشته همزمان با آخرین مرحله مذاکرات غیرمستقیم فلسطینی-اسرائیلی برای آتشبس از طریق مصر، اسرائیل اقدام به ترور «صالح العاروری» یکی از رهبران حماس در بیروت کرد و کاملا روشن بود این اقدام میتواند مذاکرات را برای مدت نامعلوم به تعویق بیاندازد.
پس از آن، به فاصله یک روز، حمله تروریستی در کرمان در ایران رخ داد که اگر چه داعش مسئولیت آن را پذیرفت، اما بسیاری از ناظران این حمله را در راستای منافع منطقهای آمریکا و اسرائیل ارزیابی کردند. روز بعد نیز آمریکا مقامات مقاومت عراق را هدف قرار داد تا بسیاری از تحلیلگران را متقاعد کند که سلسله حوادث رخ داده تصادفی نیست و با برنامهریزی آمریکایی-اسرائیلی و برای مهار محور مقاومت رخ داده است.
با این حال در عرصه دیپلماسی عمومی آمریکا تلاش کرد وانمود کند کماکان تلاش دارد از گسترش جنگ در منطقه جلوگیری کند. در همین راستا، بهرغم اظهارات متناقض مقامات رسمی واشنگتن علیه ایران، برخی رسانههای آمریکایی درباره رایزنیهای وزیر امور خارجه ایالات متحده در پایتختهای عربی گزارش دادند که بلینکن در این دیدارها به دنبال برقراری تماس غیرمستقیم با ایران برای جلوگیری از تشدید تنشها بوده است.
بر اساس این گزارشها واشنگتن از طریق کانالهای غیرمستقیم از ایران خواسته است مانع حملات گروههای مورد حمایتش در محور مقاومت در منطقه شود. این در حالی است که ایران بارها اعلام کرده است هر چند از محور مقاومت حمایت میکند، اما نیروی نیابتی در منطقه ندارد و گروههای مقاومت بر اساس منافع کشورهای خود و صلاحدید فرماندهان محلی اقدام میکنند. البته به نظر میرسد همین ابهام در مدیریت محور مقاومت نیز به نوع دیگری موجب نگرانی آمریکا و اسرائیل شده است.
پس از ترور «صالح العاروری» در بیروت، «سیدحسن نصرالله» دبیرکل حزب الله لبنان در سخنرانی خود ۱۵ دی (۵ ژانویه) تاکید کرد مقاومت لبنان «زمان و مکان» انتقام را مشخص نمیکند، اما حتما انتقام عملیات تروریستی اسرائیل در خاک لبنان گرفته خواهد شد. دبیرکل حزب الله لبنان تاکید کرد تنها در صورت پایان جنگ در غزه حاضر به مذاکره خواهد بود. «پایان جنگ در غزه» شرط نیروهای مسلح یمن نیز برای پایان حملات در دریای سرخ است. البته شرط مقاومت عراق فراتر از جنگ غزه، شامل خروج کامل نیروهای آمریکا و ائتلاف آمریکایی از عراق نیز میشود.
اما شرایط برای اسرائیل و آمریکا در جنگ غزه بسیار پیچیده است و واشنگتن و تلآویو با مسائل چندگانه و کلاف سر در گم مواجه هستند. از نگاه ناظران، آمریکا در جنگ جاری در منطقه اهداف بلندبالا و گزینههای محدودی دارد و تداوم جنگ با این شرایط، هزینههای راهبردی به واشنگتن تحمیل خواهد کرد. به همین دلیل آمریکاییها تلاش دارند ضمن حفظ روند جنگ به نفع اسرائیل، مانع شعلهور شدن یک جنگ گستردهتر در منطقه شوند تا بدین ترتیب زمان بیشتری برای تغییر فضای سیاسی در تلآویو، تغییر فضای منطقه به نفع محور آمریکایی-اسرائیلی و اجرایی سازی برنامههای بلندمدت خود در منطقه کسب کنند.
در همین حال شرایط برای نتانیاهو در تلآویو هر روز سختتر میشود. وی که بهطور گستردهای بعد از عملیات طوفانالاقصی مورد سرزنش قرار دارد، همچنان حیات سیاسی خود را در شرایط بحرانی ناشی از جنگ غزه میبیند. از نظر سیاسی تداوم بحران و جنگ غزه، مجازات قضایی و مرگ سیاسی نتانیاهو را به تعویق انداخته است. اما ظاهرا آمریکا نیز هنوز برای سناریوی اسرائیل پس از نتانیاهو آماده نیست. برخی رایزنیهای وزیرخارجه آمریکا در فلسطین اشغالی را در راستای شناسایی جایگزین نتانیاهو ارزیابی میکنند. در این شرایط پاسخ احتمالی محور مقاومت نیز میتواند زلزله ویرانگر دیگری به تلآویو وارد کند.