کشورهای عربی به طور سنتی تلاش دارند تا مسئله فلسطین را به عنوان امری مربوط به کشورهای عرب مطرح کنند، بهویژه اینکه یکی از اهداف شکلگیری اتحادیه عرب هم پرداختن به همین امر بوده است. با این حال کشورهای عربی هیچگاه در قبال مسئله فلسطین اتفاق نظر نداشتهاند و پس از قریب هفتاد سال، همچنان هر کدام از کشورهای عربی، از دریچه منافع خودشان به مسئله فلسطین مینگرد.
طی بحران اخیر در غزه پس از عملیات «طوفان الاقصی» نیز کشورهای عربی با وجود همصدایی، در عمل مسیرهای متفاوتی را دنبال کردهاند و هر یک به فراخور ظرفیتهایشان تلاش کردهاند به عنوان بازیگر اصلی این میدان معرفی شوند.
با توجه به اینکه کشورهای عربی ظرفیتی برای ایفای نقش نظامی و امنیتی در خصوص بحران فلسطین ندارند، در زمینه سیاسی تلاش میکنند تا اهداف مدنظرشان را تحقق بخشند.
عربستان سعودی پس از طوفان ۱۵ مهر (۷ اکتبر) تلاش کرد تا با تحرکات سیاسی و دیپلماتیک نقش اول جهان عرب را برای متوقف کردن جنگ از آن خود کند. عربستان با برگزاری دو اجلاس وزرای خارجه کشورهای سازمان همکاریهای اسلامی در جده و اجلاس سران عربی-اسلامی در ریاض تلاش کرد تا به عنوان اصلیترین بازیگر سیاسی در قبال بحران غزه معرفی شود.
مصر، قطر و امارات در عرصه سیاسی غزه، رقبای عربستان بودند و هریک با توجه به جایگاه منطقهای و بینالمللی تلاش کردهاند در این زمینه ایفای نقش کنند که در این میان قطر به دلیل نقش آفرینی در مذاکرات مربوط به تبادل اسرا حتی بالاتر از عربستان سعودی در کانون توجه بینالمللی قرار گرفت.
مسئله اینجاست که نقش آفرینی هریک از بازیگران عربی در راستای همافزایی نبوده و نوعی رقابت میان بازیگران مذکور در بحران غزه وجود داشته است. هیچ کدام از چهار بازیگر مذکور، علاقهای برای کمک به طرفهای عربی دیگر برای کمک به حل بحران نشان نداده است. به همین ترتیب، نشست قاهره در ۲۹ مهر (۲۰ اکتبر) که اولین نشست مهم برای کمک به حل بحران بود، بدون صدور بیانیه پایان یافت و حتی تلاشهای بعدی مصر برای برگزاری دومین اجلاس سران در قاهره با کارشکنیهایی از جانب کشورهای شورای همکاری خلیج فارس ناکام ماند.
بر اساس گزارش منابع رسانهای، عربستان، قطر و امارات حاضر نیستند زیر سایه مصر به عنوان بازیگر سنتی مناقشه فلسطین بازیگری کنند و در سالهای اخیر به ویژه پس از توافق ابراهیم، برای خود جایگاهی متمایز از مصر در این مناقشه تعریف کردهاند.
این درحالی است که گفته میشود فرانسه تلاش کرده با الگو برداری از نشست بغداد که برای حل بحران سیاسی در عراق بود، اجلاسی با عنوان اجلاس سران قاهره را برگزار کند که کشورهای تاثیرگذار عرب در مسئله فلسطین از جمله عربستان، قطر، امارات، اردن و تشکیلات خودگردان را در مصر گردهم بیاورد تا از این رهگذر بتواند به نقشآفرینی در منطقه غرب آسیا ادامه دهد. ولی ریاض و ابوظبی حاضر به همکاری در این زمینه نشدند. کما اینکه در اجلاس بغداد هم این دو کشور حاضر به بازی زیر سایه ابتکارهای پاریس نبودند.
به عبارت دیگر، این کشورها نه تنها مصر را بلکه بازی فرانسه را نیز در مناقشه فلسطین قبول ندارند و تلاش دارند تا دستورکارهای خودشان را پیش ببرند، که این دستور کار در وهله اول روی کار آوردن نیروهای نزدیک به خودشان از درون این بحران است.
گفته میشود که سعودیها تلاش دارند تا در آینده فلسطین و غزه، «حسین شیخ» که دست راست محمود عباس و دبیر شورای جبهه آزادی بخش فلسطین است را در راس کار قرار دهند. این درحالی است که اماراتیها به دنبال «محمد دحلان» یا یکی از افراد نزدیک به وی هستند. در مقابل مصر، فرانسه و آمریکا به دنبال گزینههایی چون «سلام فیاض» میباشند که عضوی از بدنه تکنوکرات تشکیلات محسوب میشود.
در واقع اختلافات بین کشورهای عربی بار دیگر در قضیه فلسطین نمایان شده و هر کدام از کشورها تلاش دارند تا از رهگذر فلسطین منافع خودشان را تامین کنند. این درحالی است که اولا غیر از کلیات مربوط به تشکیل دولت مستقل فلسطینی در مرزهای ۱۹۶۷ و تعهد به راهکار دو دولتی، در جزئیات مربوط به آینده سیاسی غزه این کشورها اختلاف نظرهای جدی دارند. مهمتر اینکه، این کشورهای عربی با وجود تلاشهای دیپلماتیک، هنوز در برقراری آتشبس و ارسال کمکهای بشردوستانه به مردم غزه ناکام بودهاند.