ارائه روایت استراتژیک از نوروز از سوی کشورهای این حوزه تمدنی یک ضرورت است. اگر تاریخ و جغرافیای مشترک حوزه تمدنی نوروز با گفت وگوی نخبگان این کشورها به یک روایت استراتژیک تبدیل شود، میتواند زمینه تاثیرگذاری کلان این فرهنگ دیرین را در سطح جهانی فراهم کند.
نویسنده: عابد اکبری
به نظر میرسد کشورهای حوزه تمدنی نوروز امروز بیش از هر چیز اسیر روایت تاریخی خود از سنتها و فرهنگ مشترک خود به خصوص نوروز هستند. این اسارت نتیجه برخی روابط سیاسی، برخی جاه طلبیهای ملی و گاه دخالتهای فرامنطقهای است. اسارتی که در عصر منطقه گرایی جهانی آسیب های زیادی را به خصوص با از دست دادن فرصت همکاری و همگرایی به کشورهای این حوزه تمدنی وارد کرده است.
امروز ارائه روایت استراتژیک از نوروز از سوی کشورهای این حوزه تمدنی یک ضرورت است. اگر تاریخ و جغرافیای مشترک حوزه تمدنی نوروز با گفت وگوی نخبگان این کشورها به یک روایت استراتژیک تبدیل شود، میتواند زمینه تاثیرگذاری کلان این فرهنگ دیرین را در سطح جهانی فراهم کند.
روایت نوروز را میتوان به عنوان ابزاری قدرتمند برای شکل دادن به تصویر مطلوب کشورهای حوزه تمدنی نوروز در منطقه و جهان در نظر گرفت. این ضرورت به گسترش نفوذ موثر، به ساختن معنایی مشترک از گذشته، حال و آینده تمام کشورهایی که نوروز را گرامی میدارند، کمک خواهد کرد. کشورهای حوزه تمدنی نوروز از ظرفیتهای بی بدیلی در عرصه نیروی انسانی، فرصت های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی برخوردارند و یکی از راه های تجمیع این ظرفیت ها و تبدیل آن به نیرویی موثر منطقهای، آغاز کردن گفت وگو میان نخبگان این کشورها از بنیان های مشترک تاریخی و فرهنگی است.
از سوی دیگر و در سطح ملی، ارائه یک روایت از نوروز به عنوان مبنایی تاریخی و در عین حال جغرافیایی در شرایطی که ابزارهای قدرتمند شبکهای جهانی به دنبال هویتزدایی از هویت ایرانی و ایران هراسی است، برای کشورمان یک اضطرار استراتژیک است.
دیدگاه های بیان شده در این یادداشت متعلق به نویسنده بوده و الزاما منعکس کننده دیدگاه و مواضع ایران نوانس نیست.