انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا، شاهد رخدادهای قابل توجه و بعضا خلاف انتظارات بود. در سال ۲۰۲۲، تحلیلگران سیاسی پیشبینی «موج سرخ» جمهوریخواهان را در انتخابات میاندورهای داشتند که هرگز محقق نشد. با عبور سریع به انتخابات ۲۰۲۴، و برخلاف نظرسنجیهایی که رقابتی بسیار نزدیک را پیشبینی میکردند، آمریکا شاهد پیروزی قاطع دونالد ترامپ بود، که نشاندهنده تغییری قابل توجه در چشمانداز سیاسی این کشور است.
ریکاوری قابل توجه ترامپ نسبت به انتخابات ۲۰۲۰
گستردگی بهبود موقعیت ترامپ در سراسر آمریکا، چشمگیر است. برخلاف دو انتخابات قبلی، که در آنها تغییرات محدود به گروههای جمعیتی خاصی بود – مانند گرایش رأیدهندگان سفید پوست بدون تحصیلات دانشگاهی به ترامپ در سال ۲۰۱۶ و تمایل ساکنان مرفه شهری به بایدن در سال ۲۰۲۰ – انتخابات ۲۰۲۴ شاهد چرخشی یکنواخت به سمت ترامپ در تقریباً تمام گروههای جمعیتی بود.
بر اساس تحلیل حوزههای انتخابیه مختلف توسط توماس وود، استاد علوم سیاسی در دانشگاه ایالتی اوهایو، نارضایتی از مدیریت اقتصادی جو بایدن، رئیس جمهور مستقر نقش محوری ایفا کرد. وود مشاهده کرد که این تغییر «نسبتاً همگن» بوده و نشان دهنده نارضایتی اقتصادی گسترده و فراتر از بلوکهای سنتی رأیدهندگان است.
نفوذ به دژهای دموکراتها
ترامپ نه تنها حاشیه برتری خود را در ایالتهای سرنوشتساز بهبود بخشید، بلکه در پایگاههای دموکراتها که پیش از این امن تلقی میشدند، دستاوردهای قابل توجهی کسب کرد. به عنوان مثال، نیوجرسی، که بایدن در سال ۲۰۲۰ با ۱۶ درصد اختلاف در آن پیروز شد، شاهد کاهش اختلاف هریس به تنها پنج درصد بود. هریس در مناطق متنوعی – از شهرهای مرزی تگزاس با جمعیت قابل توجه هیسپانیک تا مناطق روستایی در کنتاکی با تعداد کمی ساکن هیسپانیک – عملکرد ضعیفی داشت.
علاوه بر این، حمایت از ترامپ به حومههای مرفه مانند شهرستان لودون، ویرجینیا، و شهرهای دانشگاهی مانند حوزه انتخابی دین در ویسکانسین و حوزه انتخابی سنتر در پنسیلوانیا نفوذ کرد. شاید غیرمنتظرهترین اتفاق، چرخش محسوس برخی از بزرگترین مناطق کلانشهری آمریکا به سمت راست بود. در شهر نیویورک، حوزههای انتخابی به طور سنتی لیبرال مانند منهتن و بروکلین، به ترتیب ۹ و ۱۲ درصد به سمت ترامپ چرخش داشتند. روندهای مشابهی در مراکز شهری در سراسر فلوریدا، تگزاس و ایالتهای مهم «دیوار آبی» – پنسیلوانیا، میشیگان و ایلینوی – مشاهده شد که همگی دستاوردهای قابل توجه جمهوریخواهان را نشان میدادند.
فراتر از دلایل مرسوم
این تغییر گسترده را نمیتوان صرفاً به اشتباهات کمپین یا گروههای جمعیتی خاص رأیدهندگان نسبت داد. نمیتوان نتیجه را به تصمیمات خاصی، مانند انتخاب معاون هریس، یا رویدادهای منفردی که بر رأیدهندگان تأثیر گذاشتند، محدود کرد. در عوض، توضیح جامعتر، انتخابات ۲۰۲۴ را به عنوان دومین انتخابات دوران پاندمی میداند که در سال ۲۰۲۰ آغاز شد و با پیامدهای ماندگار از این بحران در ابعاد جهانی همراه بود.
پیامدهای اقتصادی پاندمی
همهگیری کرونا نه تنها یک وضعیت اضطراری در حوزه سلامت بود، بلکه باعث ایجاد یک بحران اقتصادی نیز شد. در حالی که پیامدهای درمانی در سطح جهانی به رسمیت شناخته شد، پیامدهای اقتصادی – به ویژه تورم – به طور متفاوتی درک شدند. آمریکاییها تأثیر درمانی و سلامت همهگیری را به عنوان یک مولفه خارجی میدیدند، اما آشفتگی اقتصادی پس از آن را ناشی از شکست در مدیریت و رهبری داخلی تلقی میکردند.
در پی کرونا، تورم در سطح جهانی افزایش یافت و نرخ آن در فرانسه از ۶٪، در آلمان از ۸٪ فراتر رفت و در کشورهایی مانند ایتالیا و بریتانیا دو رقمی شد. با این حال، بسیاری از رأیدهندگان آمریکایی افزایش قیمتها را به سیاستهای دولت بایدن نسبت میدادند تا عوامل بینالمللی خارج از کنترل دولت.
روندهای جهانی ضد دولت مستقر
نارضایتی از دولت مستقر منحصر به ایالات متحده نبود. احزاب حاکم در چندین کشور مهم، از جمله بریتانیا، آلمان و آفریقای جنوبی، شکستهای انتخاباتی قابل توجهی را متحمل شدند که عمدتاً به دلیل نارضایتی اقتصادی بود. حتی رهبرانی مانند نارندرا مودی، نخستوزیر هند، با چالشهای انتخاباتی غیرمنتظرهای مواجه شدند.
در ایالات متحده، این موج جهانی ضد دولت حاکم با الگوی داخلی بیثباتی سیاسی تلاقی کرد. از سال ۲۰۰۰، اکثر انتخاباتها در سطح ملی در آمریکا منجر به تغییر قدرت شده است که نشاندهنده تمایل برای تغییر مداوم هستند. در حال حاضر، رؤسای جمهور اغلب بخش عمدهای از دوران ریاست جمهوری خود را با میزان پایین محبوبیت سپری میکنند که مبارزات انتخاباتی برای انتخاب مجدد را به نبردی دشوار تبدیل میکند.
چالشهای منحصر به فرد هریس
کامالا هریس با وظیفه دشواری برای جانشینی رئیس جمهوری با میزان محبوبیت پایین مواجه بود. مشکلات اقتصادی، به ویژه تورم و ادراک موجود از ضعف در کنترل مهاجرت، اعتماد به دولت مستقر در آمریکا را تضعیف کرد. هریس این چالشها را به ارث برد و با وجود تلاش برای فاصله گرفتن از آنها، همچنان به سیاستها و برداشت عمومی از ریاست جمهوری بایدن وابسته ماند.
تحلیلهایی، مانند تحلیل جان سایدز، اندیشمند علوم سیاسی در آمریکا، نشان داد که رئیس جمهوری با میزان محبوبیت بایدن برای کسب آرای مردمی با مشکل مواجه خواهد شد. عملکرد هریس با این پیشبینیها همسو بود، که نشان میدهد کمپین او نه به طور چشمگیری ضعیف عمل کرد و نه عملکرد فوقالعادهای داشت، بلکه محدود به احساسات ملی گستردهتر بود.
استراتژی مؤثر کمپین ترامپ
کمپین دونالد ترامپ با تمرکز بر مسائل اساسی که دغدغههای فوری رأیدهندگان را منعکس میکرد، از این پویاییها بهره برد. شعارهای کمپین ترامپ به امنیت مرزی، تورم، جرم و جنایت و جنگهای خارجی پرداخت؛ موضوعاتی که نظرسنجیها به طور مداوم آنها را به عنوان اولویتهای رأیدهندگان رتبهبندی میکردند. در مقابل، کمپین هریس به شدت به حمله به شخصیت ترامپ، استفاده از حمایت سلبریتیها و استناد به موضوعات انتزاعی مانند دفاع از دموکراسی متکی بود.
ترامپ با معرفی طرحهایی مانند «دوباره آمریکا را سالم کنیم» (MAHA) و وزارت کارایی دولت (DOGE)، ائتلاف خود را گسترش داد و رأیدهندگان را در سراسر خطوط حزبی سنتی جذب کرد. او ماهرانه در موضوع بحثبرانگیز سقط جنین با مخالفت با ممنوعیت ملی، عمل کرد که دفع بالقوه رأیدهندگان میانهرو را کاهش داد.
رکود آرای دموکراتها در مقابل دستاوردهای جمهوریخواهان
تحلیل الگوهای رأیدهی نشان داد که در حالی که آرای دموکراتها در مقایسه با سال ۲۰۲۰ نسبتاً ثابت ماند، دستاوردهای جمهوریخواهان در ایالتهای کلیدی تعیینکننده بود. در سراسر آمریکا، هریس تقریباً ۱.۴ میلیون رأی کمتر از بایدن دریافت کرد، در حالی که ترامپ حدود ۱.۱ میلیون رأی به مجموع آرای خود اضافه کرد. در ایالتهای تعیین کننده و چرخشی مانند آریزونا، جورجیا، میشیگان، نوادا، کارولینای شمالی، پنسیلوانیا و ویسکانسین، افزایش آرای ترامپ، در سایه کاهش جزئی آرای هریس، پیروزی او را تضمین کرد.
این روند به ویژه در ایالتهایی که میزان مشارکت رأیدهندگان از سطح سال ۲۰۲۰ فراتر رفت، مشهود بود که عمدتاً به دلیل افزایش مشارکت جمهوریخواهان بود. در بسیاری از حوزههای انتخابی، کاهش حمایت از دموکراتها بیش از میزان افزایش حمایت از جمهوریخواهان بود که نشاندهنده کاهش اشتیاق رای دهندگان است. این امر ممکن است ناشی از ناامیدی از شرایط اقتصادی و عدم ارتباط درک شده بین کمپین دموکراتها و اولویتهای رأیدهندگان باشد.
درسهایی برای دموکراتها
شدت شکست دموکراتها، جریانی برای آسیبشناسی در درون این حزب ایجاد کرده است. برآوردهای اولیه پس از انتخابات، نشاندهنده چرخش قابل توجه به سمت راست در میان مردان جوان و غیرسفیدپوست است. موفقیت ترامپ در این گروههای جمعیتی نشان میدهد که شعارهای انتخاباتی حزب دموکرات احتمالا منعکس کننده دغدغههای اصلی بخشهای کلیدی در بدنه رأی آنها نبوده است.
جمعبندی
انتخابات ۲۰۲۴ نشاندهنده دوره سیاسی است که در آن، بودن در دولت مستقر، به همان اندازه که یک مزیت است، یک نقطه ضعف نیز به شمار میرود.
در پی این انتخابات در آمریکا، هر دو حزب با چالش حکومت در یک فضای سیاسی بسیار قطبی شده و سیال مواجه هستند. برای جمهوریخواهان، حفظ ائتلاف خود و عمل به وعدههای انتخاباتی حیاتی خواهد بود. برای دموکراتها، بازسازی اعتماد و برقراری مجدد ارتباط با رأیدهندگان ناراضی ضروری خواهد بود.