پس از سفر رافائل گروسی، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران – دیداری که انتظار میرفت زمینهساز فضای مساعدتری برای تعامل میان ایران، آژانس و کشورهای غربی باشد – به نظر میرسد پایتختهای اروپایی، به ویژه سه کشور اروپایی عضو برجام، همچنان بر تصویب قطعنامه جدید علیه ایران پافشاری میکنند. این اقدام، سوالات جدی را در مورد نیات اروپا و تأثیر بالقوه آن بر معادله مذاکرات هستهای ایجاد میکند.
در طول سفر گروسی به تهران، دو طرف به تفاهمهای مهمی رسیدند که امید به افزایش همکاری و زمینهسازی برای تعامل سازنده بین تهران و آژانس را تقویت کرد. مدیر کل آژانس هم امیدوار بود حمایت طرفهای غربی، از جمله پایتختهای اروپایی، را برای ایجاد فضایی مساعد برای تعامل با تهران جلب کند. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، اخیراً بر آمادگی تهران برای تعامل تأکید کرد، ضمن آنکه او گفت ایران برای تقابل هم آمادگی کامل دارد. محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران نیز گفته است که تهران با اتخاذ تمهیدات لازم، به هرگونه قطعنامه جدید به سرعت واکنش نشان خواهد داد.
خبرنگار ایران نوانس اطلاع یافت تصمیمات لازم در این زمینه گرفته شده و واکنش ایران از جمله در حوزه هستهای خواهد بود. بر این اساس، واکنش ایران در حوزه هستهای دست کم شامل راهاندازی تعداد قابل توجهی از سانتریفیوژهای پیشرفتهای خواهد بود که ایران نصب کرده است و قرار است در این سانتریفیوژها گاز تزریق شود.
با وجود اقدامات ایران در زمینه تعامل سطح بالا با مدیرکل آژانس و رسیدن به تفاهمهای مهم، به نظر میرسد اروپا هنوز تصمیم سیاسی برای تعامل سازنده با تهران نگرفته است. در عوض، نشانهها حاکی از تمایل به تشدید تنشهاست. تحریمهای اخیر علیه افراد و نهادهای ایرانی – از جمله خطوط کشتیرانی که روز دوشنبه اعلام شد – نشانگر حرکتی عامدانه برای افزایش فشار است. چنین اقداماتی نه تنها فضای دیپلماتیک را تیره میکند، بلکه زمینه اختلافات بیشتر را نیز فراهم میکند.
تصویب قطعنامه جدید در این مقطع میتواند پیامدهای جدی برای سرنوشت برجام، آینده برنامه هستهای ایران و کیفیت همکاری بین ایران و آژانس داشته باشد. با نزدیک شدن به تاریخ انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد – که برجام را تأیید میکند – در اکتبر ۲۰۲۵، فرصت برای حل اختلافات و دستیابی به یک توافق جامع رو به کاهش است. احتمال چرخش اروپا به استفاده از مکانیسم ماشه، آینده توافق هستهای را در هالهای از ابهام فرو میبرد.
مدتی است که اروپا دامنه تنشها با ایران را در حوزههای مختلف گسترش داده است. پافشاری اخیر سه کشور اروپایی، به ویژه در چشمانداز ژئوپلیتیک کنونی و پس از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، قابل توجه است. این امر پرسشهای مهمی را در مورد مسیر مذاکرات هستهای مطرح میکند. اروپا به نظر میرسد روند حل و فصل را پیچیدهتر میکند تا حتی موانع بیشتری را برای گفتگوهای غیرمستقیم تهران و واشنگتن از طریق مسقط ایجاد کند.
میتوان چنین استنباط کرد که اروپا به دنبال درگیر و سهیم کردن دولت جدید آمریکا در موضع خصمانه خود نسبت به تهران است که هرگونه فرصت تعامل میان تهران و واشنگتن را مختل میکند. کشورهای اروپایی با تضعیف همکاری بین ایران و آژانس، به نظر میرسد مسیری را ترسیم میکنند که از تعامل احتمالی بین تهران و واشنگتن جلوگیری کرده و در عوض به دنبال افزایش تنش هستند. واکنش دولت آینده آمریکا به استراتژی اروپا همچنان نامشخص است و به عنوان متغیری محوری در تحولات پیش رو باقی میماند.
مسیری که میتوانست همکاری برای حل مسائل بین ایران و آژانس – و در نتیجه با کشورهای غربی – را تسهیل کند، با اقدامات اروپا منحرف میشود و تردیدهایی را در مورد نتیجه نهایی ایجاد میکند. ناگزیر، پیامد فوری چنین سیاستی، تعمیق بحران موجود است.
جمعبندی
مسیر فعلی حاکی از از دست رفتن فرصتی برای کاهش تنش و همکاری است. با نزدیک شدن به مهلت برجام، سه پایتخت اروپایی با انتخابی میان تشدید بنبست خطرناک یا پیگیری مسیر گفتگو و حل و فصل روبرو هستند. گزینه دوم نیازمند تعهد واقعی از سوی همه طرفها، به ویژه کشورهای اروپایی است که اقدامات اخیر آنها نگرانیهایی را برانگیخته است.
تشدید موضع اروپا در قبال ایران را نمیتوان از تلاشهای تحریکآمیز آنها، در تبانی با دولت دموکرات در ایالات متحده، برای ترغیب اوکراین به حمله به عمق خاک روسیه جدا دانست. در هر دو مورد، به نظر میرسد بریتانیا، آلمان و فرانسه غرب را به سمتی سوق میدهند که تنها میتوان آن را به عنوان یک وضعیت «عمل انجام شده» غیرقابل تغییر برای دولت آینده آمریکا توصیف کرد.