جیمز لیندسی، پژوهشگر ارشد شورای روابط خارجی آمریکا مقاله ای را درباره سیاست احتمالی و آتی دولت دونالد ترامپ در قبال ایران نوشته است که بخش های مهم آن در ادامه می آید:
یکی از مسائل پیچیده سیاست خارجی که دونالد ترامپ در زمان تحویل گرفتن قدرت طی دو هفته آینده با آن مواجه خواهد شد، ایران است. این کشور در آستانه تبدیل شدن به یک قدرت هستهای قرار دارد و برنامه موشکی بالستیک قدرتمند آن همچنان در حال پیشرفت است و آمریکا را مانع اصلی تسلط خود بر خاورمیانه میداند. ترامپ چگونه به این وضعیت واکنش نشان خواهد داد؟
پاسخ به این سوال آسان است چون که ترامپ در زمینه سیاست های خود ثابت قدم بوده است. او به سیاست «فشار حداکثری» دولت اول خود باز خواهد گشت. این سیاست به دنبال تشدید فشارهای اقتصادی بر ایران از طریق گسترش تحریمهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی و تشدید اجرای تحریمهای موجود بود. هدف نه براندازی، بلکه وادار کردن تهران به محدود کردن برنامههای هستهای و موشکی بالستیک خود و مهار حمایت از متحدان منطقهای بود که به محور مقاومت را تشکیل میدهند.
فشار حداکثری اقتصاد ایران را تحت فشار قرار داد. با این حال، این سیاست نتوانست تهران را به میز مذاکره بکشاند. حتی با وجود آسیب دیدن اقتصاد و کاهش ذخایر ارزی، ایران به برنامههای هستهای و موشکی بالستیک خود ادامه داد و حمایت خود را از نیروهای نیابتی خود در منطقه افزایش داد. ایران حتی در سال ۲۰۲۰ یک حمله موشکی به یک پایگاه آمریکا در عراق انجام داد.
آیا اگر دولت بایدن سیاست فشار حداکثری را حفظ میکرد، نتیجهبخش بود؟ ترامپ چنین تصوری دارد. اما این موضوعی است که مورخان و سیاسیون باید در مورد آن بحث کنند. سوال اکنون این است که آیا فشار حداکثری در شرایط ژئوپلیتیک بسیار متفاوت امروزی کارساز خواهد بود؟
شواهد متناقضی در این زمینه وجود دارد. جنگهای اسرائیل علیه حماس و حزبالله، و سقوط دولت بشاراسد در سوریه، موقعیت ایران را در منطقه تضعیف کرده است. چنین شرایطی ممکن است دلیل این باشد که وزیر امور خارجه ایران به تازگی گفته است که ایران به دنبال از سرگیری مذاکرات هستهای است.
با این وجود، راهبرد فشار حداکثری برای نتیجه گرفتن زمان میبرد. این زمان ممکن است به خصوص در مورد برنامه هستهای ایران کم باشد. ایران پس از خروج ترامپ از توافق هستهای سال ۲۰۱۵ که توسط دولت باراک اوباما مذاکره شده بود، تلاشهای خود را برای غنیسازی اورانیوم افزایش داد. بر اساس عمده تخمینها، ایران اکنون میتواند ظرف چند هفته پس از تصمیم به عبور از آستانه هستهای، تعدادی سلاح هستهای بسازد.
سایر قدرتهای بزرگ نیز سیاست فشار حداکثری را تضعیف خواهند کرد. چین و روسیه هر دو از تحریمهای موجود آمریکا و چندجانبه علیه ایران طفره رفته یا آنها را نادیده گرفتهاند. بعید است که آنها اکنون با این تحریم ها موافقت کنند مگر اینکه چیز قابل توجهی در ازای آن از ایالات متحده دریافت کنند. ترامپ احتمالا تمایلی به ارائه این مشوق نداشته باشد یا نتواند آن را فراهم کند. اگر تهران معتقد باشد که پکن و مسکو از آن حمایت میکنند، مقاومت به یک استراتژی امکانپذیرتر تبدیل میشود. تهران حتی میتواند از مذاکرات به عنوان راهی برای خرید زمان جهت رفع آسیبپذیریهای خود استفاده کند.
حتی اگر ایران با حسن نیت وارد مذاکرات شود، تلاشهای ترامپ ممکن است بر سر تصمیمگیری در مورد اینکه چه توافقی به اندازه کافی خوب است، با مشکل مواجه شود. تنوع ایدئولوژیک تیم ترامپ، که متشکل از تندروها و طرفداران شعار «اول آمریکا» است، باعث میشود که آنها بر سر اینکه تهران برای ارزشمند شدن یک توافق چه امتیازاتی باید بدهد، بحث کنند. این اختلاف داخلی میتواند تلاشها برای رسیدن به توافق را با مانع مواجه کند.
همه این موارد این سوال را مطرح میکند که اگر مذاکرات آغاز نشود یا، شاید به احتمال بیشتر، پس از آغاز به جایی نرسد، چه اتفاقی میافتد. اگر کمپین فشار حداکثری نتایج سریعی به همراه نداشته باشد، احتمالا درخواستها برای حمله ایالات متحده به تاسیسات هستهای ایران افزایش خواهد یافت. ترامپ احتمالاً درخواستهایی را نیز خواهد شنید مبنی بر اینکه او اسرائیل را به حمله به ایران تشویق کند، اگرچه اسرائیل توانایی نابودی تاسیسات هستهای زیرزمینی ایران را ندارد.
تهران در حین فکر کردن به مذاکرات، میزان تمایل ترامپ به استفاده از نیروی نظامی و همچنین تواناییهای نظامی اسرائیل را ارزیابی خواهد کرد. رهبران ایران میدانند که او در سال ۲۰۲۰ دستور ترور سردار قاسم سلیمانی را صادر کرد و در کارزار انتخاباتی درباره حمله اسرائیل به سایتهای هستهای ایران صحبت کرد. اما آنها همچنین میدانند که او در رقابت های انتخاباتی علیه «جنگهای همیشگی» آمریکا در خاورمیانه شعار داد و در عین حال، به اشتباه، ادعا کرد که «تنها رئیس جمهور آمریکا در ۷۲ سال» گذشته است که «جنگی نداشته است». آنها همچنین باید ارزیابی کنند که آیا خبرهای درباره تلاشهای عوامل وابسته به ایران برای ترور ترامپ، که آن را رد کردهاند، ممکن است بر تفکر او در مورد گزینههای نظامی تأثیر بگذارد یا خیر.
متوسل شدن ترامپ به نیروی نظامی، چه با اقدام مستقیم آمریکا چه با تشویق اسرائیل به حمله، یک قمار بزرگ خواهد بود. ممکن است فراتر از رویاهای برنامهریزانش موفق شود و عصر جدیدی را در خاورمیانه رقم بزند. یا مانند تهاجم به عراق، ممکن است جعبه پاندورایی از مشکلاتی را باز کند که سالها منطقه و آمریکا را آزار خواهد داد. اما، این را همیشه باید در نظر داشته باشیم که اجازه دادن به ایران برای ادامه برنامههای هستهای و موشکی بالستیک خود در حالی که محور مقاومت خود را بازسازی میکند، هزینههای خود را دارد.
دیدگاههای بیان شده در این یادداشت متعلق به نویسنده بوده و الزاما منعکس کننده دیدگاه و مواضع ایران نوانس نیست.