یک جابجایی قدرت مهم در واشنگتن، کنترل سیاست خارجی دولت دونالد ترامپ را در اختیار مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، قرار داده است. این اتفاق پس از یک کارزار داخلی رخ داد که منجر به به حاشیه رفتن استیو ویتکاف، فرستاده ویژه رئیسجمهور و دوست قدیمی ترامپ، شد. اطلاعاتی که از منابع ارشد دیپلماتیک به دست «ایران نوانس» رسیده، از داستانی مملو از حسادت، خرابکاری و اتحادهای استراتژیک پرده برمیدارد که با تصویر عمومی دولت مبنی بر وجود یک «زوج پویا» کاملاً در تضاد است.
تنها چند هفته پیش، در اواخر ماه اوت، برخی از رسانههای آمریکایی مانند هیل (The Hill) روبیو و ویتکاف را به عنوان یک تیم مکمل به تصویر میکشیدند؛ ترکیبی از تخصص سیاسی و شم معاملهگری که سیاست خارجی آمریکا را شکل میدهد. این دو در اجلاسهای مهم، از دیدار با ولادیمیر پوتین در آلاسکا گرفته تا تماس با ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، در کنار یکدیگر دیده میشدند. ویتکاف، یک غول املاک و مستغلات بدون هیچ تجربه دولتی قبلی، به خاطر نقشش به عنوان فرستاده ویژه مورد ستایش قرار میگرفت؛ مأموریتی که حساسترین پروندههای دولت را شامل میشد: آتشبس در غزه، جنگ اوکراین و تنشزدایی با ایران.
اما پشت پرده، داستانی کاملاً متفاوت در جریان بود. منابع مطلع میگویند که از همان لحظه انتصاب ویتکاف، روبیو نسبت به او حسادت داشت و کینهتوز بود. یک دیپلمات ارشد خارجی به «ایران نوانس» گفت: «روبیو از همان ابتدا نسبت به نقش ویتکاف در این پروندههای مهم حسادت میورزید.» این حسادت اولیه به یک کارزار تمامعیار برای تضعیف فرستاده ویژه رئیسجمهور تبدیل شد و اکنون مشخص شده است که ویتکاف «به شدت به حاشیه رانده شده است.»
«کابوس» مشترک
به گفته منابع، بذر این درگیری در تضاد بنیادین اهداف، به ویژه در مورد ایران، کاشته شد. در حالی که ویتکاف موظف به یافتن راههای خروج دیپلماتیک بود، موفقیت بالقوه او به عنوان یک تهدید مستقیم هم برای روبیو و هم برای متحد مهم بینالمللی او، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، تلقی میشد.
یک مقام نزدیک به وزیر امور خارجه آمریکا گفت: «موفقیت ویتکاف در پرونده ایران برای روبیو یک کابوس واقعی بود. و این کابوس، البته، کابوس نتانیاهو نیز بود. بنابراین، آنچه روبیو و نتانیاهو را متحد کرد، ترس از یک کابوس مشترک بود.»
این اتحاد به عامل پیشران سقوط ویتکاف تبدیل شد. یک دیپلمات اروپایی مستقر در تهران، از یک کمپین خرابکاری سیستماتیک که توسط وزیر امور خارجه آمریکا سازماندهی شده بود، پرده برداشت و به ایران نوانس گفت: «در هر سه پروندهای که به ویتکاف سپرده شده بود، روبیو به طور کامل او را تخریب کرد. او از ترفندهای سخیفی مانند جلوگیری از همراهی کارشناسان مربوطه وزارت خارجه با ویتکاف یا دریغ کردن گزارشهای ضروری استفاده میکرد.»
این منبع ادامه داد: «در یک مورد، ویتکاف میخواست با ریچارد نفیو، مذاکرهکننده سابق آمریکا، مشورت کند، اما روبیو از طریق یک واسطه به نفیو پیام داد که این کار را نکند.» توصیهای که گفته میشود نفیو آن را نادیده گرفت. منبع چهارم هدف را اینگونه توصیف کرد: «تمام هدف این بود که ویتکاف را به حاشیه برانند و او را در چشم ترامپ بیاعتبار کنند. و جالب اینکه، برای این منظور، روبیو از حمایت کامل نتانیاهو برخوردار بود.»
شکست، سرخوردگی و یک تماس تلفنی سرنوشتساز
بیتجربگی دیپلماتیک ویتکاف و محاصره داخلی توسط روبیو، یک طوفان تمامعیار ایجاد کرد. همانطور که گزارشهای عمومی از اندیشکدههایی مانند «بنیاد دفاع از دموکراسیها» (FDD) اشاره کرده بودند، سیاستهای دولت ترامپ در قبال اوکراین و غزه در حال شکست بود. به تعبیر یک دیپلمات، این «شکستهای فاحش در برآورده کردن انتظارات رئیسش»، مهمات لازم را در اختیار روبیو قرار داد.
نقطه شکست در یک رویارویی پس از حمله اسرائیل در ژوئن ۲۰۲۵ به ایران، از جمله به تأسیسات هستهای، رخ داد؛ اقدامی که پس از یک دوره تلاش برای تنشزدایی میان ایران و آمریکا صورت گرفت.
یک منبع از جلسهای که پس از حمله برگزار شد، نقل کرد: «ویتکاف و جی. دی. ونس [معاون رئیسجمهور] به شدت عصبانی بودند. ویتکاف گفت که حمله اسرائیل او و کل دولت ترامپ را بیاعتبار کرده است.» در حالی که ونس از ویتکاف حمایت میکرد، روبیو از حمله اسرائیل دفاع کرد و با لحنی تند به ویتکاف گفت: «تو دو ماه وقت داشتی، اما ایرانیها تو را بازی دادند.»
اقدام نهایی برای قبضه قدرت در همان جلسه اتفاق افتاد. این منبع گفت: «ظاهراً با تحریک روبیو، نتانیاهو از طریق یک تماس تلفنی به جلسه پیوست و ویتکاف را به شدت سرزنش کرد.» این اتفاق سرنوشت فرستاده ویژه را رقم زد و خط نفوذ مستقیم از تلآویو به وزارت امور خارجه آمریکا را به نمایش گذاشت.
«برانداز بزرگ»
با تضعیف ویتکاف، دیدگاه جنگطلبانه و مداخلهجویانه روبیو برای سیاست خارجی آمریکا اکنون حاکم و بدون رقیب است. رویکرد او به گونهای دیده میشود که با «همسویی ماهرانه با روانشناسی ترامپ»، موضعگیری تهاجمی را بر دیپلماسی پیچیده ترجیح میدهد.
خود ویتکاف ارزیابی تند و خصوصی از رقیبش ارائه کرده است. یک مقام دیگر و پنجم به ایران نوانس گفت: «ویتکاف اخیراً گفته است که روبیو عملاً به کاسهلیس نتانیاهو تبدیل شده و در حال کشاندن آمریکا به جنگ با همه است.»
به گفته این منبع، جاهطلبی نهایی روبیو این است که میراثی به عنوان یک « برانداز بزرگ» (تغییردهنده بزرگ رژیمها) از خود به جای بگذارد. «تمام جاهطلبی او این است که در دوران وزارتش به عنوان «برانداز بزرگ رژیمها» در یادها بماند. او میخواهد دولتهای کوبا و کشورهای چپگرای آمریکای جنوبی را تغییر دهد، اما فعلاً کارش را با ونزوئلا آغاز کرده است.»
به نظر میرسد این شبه کودتا به نوعی کامل شده است. فرستاده ویژه تاجر، که برای جوش دادن معاملهها آورده شده بود، توسط یک ایدئولوگ سیاسی و متحد قدرتمند خارجیاش تضعیف شد. در ادامه ریاست جمهوری ترامپ، سیاست خارجی آمریکا بدون شک همان دکترین مارکو روبیو خواهد بود: تهاجمی، مداخلهگر و با هماهنگی نزدیک با تندترین شرکای خود.