نشست وزرای خارجه هشت کشور همسایه خلیج فارس در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد به میزبانی آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، شنبه ۲۳ سپتامبر برگزار خواهد شد. در این نشست وزرای خارجه شورای همکاری خلیج فارس (شش کشور در سواحل جنوبی) به اضافه ایران و عراق حضور خواهند داشت. از این نشست که در نوع خود طی چند دهه گذشته بی سابقه یا حداقل کم سابقه است، به عنوان فرصتی برای تقویت ایده همگرایی منطقهای در خلیج فارس یاد میشود. ایدهای که ایران پیشقدم طرح و اجرای آن است.
این ابتکار یادآور بند ۸ قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد است که برای پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران صادر شد. در این بند از دبیرکل سازمان ملل خواسته شده است که از طریق مشورت با ایران و عراق و سایر کشورهای منطقه، راههای افزایش امنیت و ثبات منطقه را بررسی کند.
ایران در سالهای اخیر بارها خواستار تشکیل یک «مجمع گفتوگوی منطقهای در خلیج فارس» شده است. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران در سفر خردادماه به همسایگان ایران در خلیج فارس، از پیشنهاد تهران برای تشکیل مجمع همکاری کشورهای همسایه خلیج فارس خبر داد.
ایران بر این باور است که ایجاد سازوکاری مشترک برای گفتگو و همکاری با حضور همه کشورهای منطقه راهبردی خلیج فارس، بیش از هر زمان دیگری ضروری است. بدین منظور از اولین کشورهایی بود که از ابتکار مبتنی بر نشست وزرای خارجه منطقه در نیویورک، استقبال گرمی کرد. رایزنی برای برگزاری این نشست قریب یک سال به طول انجامید.
نشست همه کشورهای همسایه خلیج فارس در نیویورک در حالی است که دقیقاً ایران به دنبال الگوی امنیتی مبتنی بر مشارکت همه همسایگان خلیج فارس منطبق با امنیت دسته جمعی و توافق جمعی است. هم اکنون ۶ کشور از همسایگان خلیج فارس (کویت، عربستان سعودی، بحرین، قطر، امارات متحده و عمان)، عضو یک سازمان منطقهای به نام شورای همکاری خلیج فارس هستند. اما این سازمان به دلیل وابستگی بنیانی به ایالات متحده، قادر به اثرگذاری امنیتی مثبت برای همه کشورهای منطقه نیست.
در حالی که روابط ایران و کشورهای منطقه در جهت مثبتی در حال توسعه است، تهران معتقد است این همگرایی در یک مجمع با حضور همه کشورهای همسایه خلیج فارس قابل تنظیم و هدفگذاری بلندمدت در جهت منافع همه اعضا است. این مجمع میتواند معطوف به تأمین امنیت مشترک و در واقع تأمین زیر ساخت توسعه اقتصادی همه کشورهای منطقه باشد.
در طرف مقابل ایالات متحده آمریکا در تلاش است با ابتکارهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی جدید با متحدان سنتی خود در خلیج فارس مدیریت فروپاشیده آمریکایی در خلیج فارس را احیا کند. واشنگتن برای این هدف به طور سنتی از راهبرد ایران هراسی استفاده میکند. آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا در دیدار با وزیران امور خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در نیویورک و در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد تلاش کرد ایران را به تهدید امنیت منطقه متهم کند. پیش از آن نیز جیمز کلورلی، وزیر خارجه انگلیس با همین دستور کار با وزیران امور خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس دیدار کرده بود.
سخنگوی وزارت خارجه ایران در واکنش به بیانیه مشترک وزرای خارجه آمریکا و شورای همکاری خلیج فارس پس از نشست در نیویورک، با تأکید مجدد بر مواضع ثابت و اصولی ایران درباره جزایر سهگانه و توانمندیهای موشکی و پهپادی ایران، گفت: «تکرار اتهامات و ادعاهای واهی در شرایط کنونی منطقه به هیچ وجه نمیتواند تأمینکننده منافع دولتها و مردم منطقه باشد و صرفاً به سود بدخواهانی است که آرامش، توسعه اقتصادی، تمامیت ارضی و حاکمیت ملی کشورهای این منطقه را برنمیتابند و همواره منافع نامشروع خود را در مداخلهجویی و بیثباتی و ناامنی منطقه جستجو کردهاند.»
این در حالی است که با عادیسازی روابط ایران و عربستان، یک فرصت طلایی برای امنیت دسته جمعی در منطقه فراهم شده است. از نظر ایران هیچ مانعی برای توسعه بیشتر روابط بین تهران و این کشورها وجود ندارد و از این لحاظ ایده امنیت درونزا در منطقه با همکاری و همگرایی همه کشورهای همسایه خلیج فارس از سوی ایران در تمام سطوح رایزنیها دنبال میشود.
چالشها و موانع همگرایی منطقهای
اختلافات درونی میان کشورهای منطقه یکی از مهمترین موانع تحقق ایدههای مجمع همکاری و امنیت دسته جمعی در منطقه بوده است. اما نقش بیگانگان در تشدید این اختلافات و عدم تحقق یک ابتکار منطقهای برای امنیت دسته جمعی نیز بسیار مهم است.
اختلاف ارضی میان ایران و کشورهای عرب منطقه و همچنین اختلاف ارضی میان کشورهای عرب منطقه، وجود فضای بی اعتمادی میان کشورها که ناشی از ادارکهای متفاوت و رفتار متعارض کشورهای این منطقه است، منجر به ایجاد فضای مانور و نفوذ آمریکا در منطقه شده است.
این عوامل از دو جهت منجر به آسیب دیدن کشورهای منطقه میشود؛ اول اینکه با ایجاد شکاف بیشتر بین کشورها سبب کمرنگ شدن زمینههای همکاری و همگرایی میشوند. دوم اینکه فرصت را برای بازیگران فرامنطقهای برای پر کردن خلأ قدرت در این منطقه و بازی با شکافهای موجود بین کشورهای منطقه فراهم میکند. در حالی که تجربه تاریخی نشان داده است حضور قدرتهای خارجی در منطقه یکی از دلایل اصلی ناامنی و بیثباتی در منطقه است.
مهمترین موضوع حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی است که یکی از مناقشهانگیزترین مباحث در روابط ایران نه تنها با کشور امارات بلکه با کشورهای منطقه و همچنین بازیگران فرامنطقهای شده است. ادعاهای کشور امارات عربی متحده در مورد حاکمیت بر این جزایر در اغلب نشستهای منطقهای و دیدار با بازیگران دیگر مطرح میشود. به نظر میرسد هدف اصلی کشور امارات از این اقدام کسب حمایتهای خارجی در راستای تلاشهای دیپلماتیک و تبلیغاتی برای تبدیل موضوع دوجانبه میان ایران و امارات از یک موضوع مورد اختلاف میان دو کشور به یک موضوع منطقهای و حتی بینالمللی است. بهعنوان نمونه امارات با کشاندن موضوع جزایر به اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس توانسته که در بیانیههای پایانی اجلاسهای اتحادیه و شورا موضوع جزایر را بگنجاند و به هدف خود در قراردادن موضوع در چارچوب تفاهمنامهها و بیانیههای اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس با بازیگران فرامنطقهای دست یابد. موضوعی که در رابطه با بیانیههای مشترک با چین و روسیه در ماههای اخیر رخ داد.
البته این اختلافات ارضی منحصر به مسئله ایران و امارات نیست. از جمله اختلافات ارضی و مرزی میان کشورهای عربی منطقه میتوان به اختلافات میان عربستان و کویت، عربستان و یمن، عربستان و عمان، عربستان و قطر، عربستان و عراق، قطر و بحرین، امارات و یمن، عراق و کویت اشاره کرد. به طور نمونه بر اثر همین اختلافات ارضی عراق در سال ۱۹۹۰ به کویت حمله کرد و یک فرصت بسیار مناسبی برای تثبیت حضور قدرتهای خارجی در منطقه و پیامدهای امنیتی آن برای کشورهای منطقه را فراهم کرد.
تهدیدهای ناشی از دخالت بیگانگان
منطقه خلیج فارس در طول تاریخ همواره مورد توجه قدرتهای بزرگ بوده است. موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک منطقه سبب شده است قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در مورد حضور و تسلط بر این منطقه رقابت و منازعه داشته باشند. زمانی پرتغالیها و زمانی انگلیسیها سعی بر حفظ و کنترل این آبراه استراتژیک داشتند. زمانی نیز روسهای تزاری برای دستیابی به آبهای گرم خلیج فارس تلاش کردند. ایالات متحده در چند دهه اخیر همواره در تحولات منطقه حضور و نقش محوری داشته است. اکنون چین نیز توجه ویژهای به خلیج فارس دارد.
اما دخالت بیگانگان در روابط میان کشورهای منطقه میتواند علاوه بر افزایش تنش و رقابت تسلیحاتی منجر به ایجاد بیثباتی و ناامنی در منطقه شود.
مسابقه تسلیحاتی موضوعی پیچیده در تأمین امنیت ملی کشورها است. به همان اندازه که وجود تسلیحات برای حفظ حاکمیت کشورها مورد نیاز است به همان نسبت رقابت تسلیحاتی از عوامل مؤثر بیاعتمادی در توافق برای برقراری همگرایی منطقهای است. یکی از مواردی که منجر به رقابت تسلیحاتی میان کشورها شده، بیاعتمادی و سوءظن کشورهای منطقه نسبت به یکدیگر تحت نقش آفرینی بازیگران فرامنطقهای است. نمونه تلاش برای چنین اثرگذاری را میتوان در نشست وزرای خارجه آمریکا و انگلیس با وزرای خارجه شورای همکاری خلیج فارس در نیویورک دید. تلاش برای ایجاد فضای نفوذ، افزایش رقابت تسلیحاتی در منطقه و سوداگری در شرایط ناامن منطقه از انگیزههای بیگانگان در خلیج فارس است که یکی از موانع مهم بازدارنده همکاریها و مشارکتهای نزدیک و گسترده امنیتی کشورهای منطقه است.
مزیت تقویت گفتمان امنیت درونزا
مسئله اختلافات ارضی موضوع پیچیدهای است که به نظر نمیرسد در کوتاهمدت قابل حل باشد. پذیرفتن این اختلافات مرزی میتواند به نزدیک ساختن دیدگاهها در مورد آغاز بحث منطقهای برای یک ابتکار جمعی برای نظام امنیت دسته جمعی در منطقه کمک کند. ایران همواره از این ایده حمایت کرده است که ایران و کشورهای منطقه گفتگوها درباره این ابتکار را آغاز کنند.
آذر ۱۳۸۶ (دسامبر ۲۰۰۷) محمود احمدینژاد رئیس جمهور وقت ایران با حضور در اجلاس شورای همکاری خلیج فارس طرح ایران با ۱۲ پیشنهاد برای حفظ و تقویت صلح و امنیت خلیج فارس را ارائه کرد. ایران در دولت قبل نیز سه طرح برای امنیت خلیج فارس ارائه داده بود که شامل مجمع گفتوگوی منطقهای، پیمان عدم تجاوز و ابتکار صلح هرمز میشدند.
در دولت سیزدهم نیز یکی از مهمترین دستور کارها در مذاکرات دو یا چندجانبه منطقهای طرح ایده گفتگوی منطقهای برای ایجاد یک الگوی امنیتی درونزا است. بر اساس دیدگاه ایران، گفتگو و رایزنی دو یا چندجانبه گام نخست غلبه بر موانع سیاسی موجود در برابر مجمع همه کشورهای همسایه خلیج فارس است. اما شواهد نشان میدهند کشورهایی نظیر ایالات متحده و انگلیس حتی از شکلگیری گفتگو میان همسایگان خلیج فارس نیز نگران هستند. چرا که این الگوی گفتگو که در ماههای اخیر در منطقه شکل گرفته است میتواند به اعتمادسازی تدریجی و گامبهگام و تأمین هدف نهایی منطقه عاری از نیروهای بیگانه منجر شود.
شکلگیری فضای گفتگو و اراده برای توسعه روابط بین تهران و ریاض یکی از مهمترین دلایل تکاپوی غربیها برای بازگرداندن فضای سوءتفاهم بین ایران و عربستان سعودی است. ایران و عربستان بهعنوان بازیگران اصلی در منطقه خلیج فارس محسوب میشوند که دارای تأثیرگذاریهای قابل توجهی در عرصه تحولات منطقهای و بینالمللی هستند و همچنین میتوانند نقش مهمی در همگرایی منطقهای و یا واگرایی و جناح بندی منطقهای ایفا کنند.