تحکیم روابط ایران و عربستان نیازمند پرهیز از ارسال علائم هشدار دهنده، مبادله امتیاز برای بهبود تدریجی روابط و برنامه ریزی پروژه های دوجانبه است که آینده روابط را تضمین می کند.
نویسنده: جعفر شعردوست
تهران در آستانه بازی نساجی ایران و الهلال عربستان قرار دارد، رویدادی که می تواند معنایی فراتر از یک بازی فوتبال داشته باشد. روز گذشته همه چیز برای یک بازی فوتبال ساده در چارچوب لیگ قهرمانان آسیا میان سپاهان ایران و الاتحاد عربستان آماده بود. بررسی شرایط محیطی از قبل توسط تیم داوری و ناظران آسیایی انجام شده بود و تیم ها لباس ورزشی مخصوص خود را به تن کرده بودند تا وارد زمین بازی شوند، اما به طور غیرمنتظره همه خبرها به سمت گزارش تعویق و بعد لغو بازی به دلیل وجود تندیس شهید سپهبد قاسم سلیمانی در ورزشگاه سوق یافت.
در تحلیل هر رخداد یا کنش سیاسی-اجتماعی، اولین سوال این است که این واقعه به نفع چه کسی است؟ پاسخ به این پرسش کلیدی می تواند انتخاب گزینه ها از مسیر چند شاخه پیش رو را ساده تر کند. در حالت طبیعی همه چیز بطور مستقیم ریشه در رقابت و اختلافات سنتی و تاریخی ایران و عربستان در منطقه دارد. رقابت ها و تضادهایی که از ابتدا نیز روشن بود با عادی سازی روابط تهران و ریاض از بین نمی رود. اختلافات ایران و عربستان سعودی در زمینههای مختلف بارز و غیرقابل انکار است؛ از اختلافات دوجانبه در زمینه های سیاسی، فرهنگی و مذهبی تا اختلافات سرزمینی و منازعات منطقه ای.
اما آیا عادی سازی روابط ایران و عربستان برای ریاض آنقدر کم هزینه بوده است که به دنبال ساده ترین بهانه ها برای تخریب دوباره این روابط باشد؟ این نگاه در واقع یک سویه است. سفر وزیر خارجه عربستان به ایران قبل از سفر وزیر خارجه ایران به ریاض، حتی برگزاری جشن ملی عربستان در تهران با حضور گسترده مهمانان ایرانی را نباید صرفا نشان از هزینه های ایرانی برای جلب نظر سعودی ها ارزیابی کرد.
همانگونه که عادی سازی روابط ایران و عربستان در بستر تحولات منطقه ای تحلیل می شد، تلاش ها برای کنترل فاصله و تخریب روابط تهران-ریاض را هم باید در بستر تحولات منطقه ارزیابی کرد. در حالی که مذاکرات عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل به مراحل حساسی رسیده، آیا تنش در روابط نوپای تهران و ریاض به نفع عربستان یا ایران است؟
عادیسازی روابط میان اسرائیل و عربستان تنها عادی سازی روابط تل آویو با ریاض را دنبال نمی کند، بلکه به دنبال اتحاد فراگیر عربی-صهیونیستی علیه ایران است. یکی از ارکان سیاست تل آویو در خاورمیانه و در رابطه با عربستان، موازنه تهدید علیه ایران بود و همچنان دنبال می شود. احیای روابط تهران-ریاض، اگر برهم زننده روند عادی سازی روابط اسرائیل با عربستان سعودی نباشد، اما معادلات تل آویو را برهم زده و هزینه های واشنگتن برای تطمیع ریاض افزایش داده است.
هر چند عادی سازی روابط ریاض و تل آویو هنوز با قطعیت فاصله دارد، اما در عین حال باید گفت که ایران و عربستان در زمینه عادی سازی روابط با اسرائیل اختلاف نظر دارند. این اختلاف نظر در روابط ایران با برخی از کشورهای دیگر از همسایگان و منطقه وجود دارد. یکی از راهبردهای تاکتیکی سیاست همسایگی ایران کاهش اهمیت عوامل سوم در روابط تهران با همسایگان است که این مشمول رابطه با عربستان نیز می شود.
اما جهتگیری تهران در برابر تل آویو همچنان یکی از ابعاد مهم سیاست خارجی ایران است که متکی بر منابع هویتی اسلامی است. اسلام گرایی، ظلم و سلطهستیزی، یکی از مهمترین ارزشهای اسلامی هستند. شهید قاسم سلیمانی نیز در ایران نه تنها به عنوان نماد یک قهرمان ملی، بلکه قهرمان مذهبی در راستای تحقق این هدف متعالی شناخته می شود.
مسلما روابط ایران و عربستان نمی تواند به یک رابطه دوستانه تمام عیار تبدیل شود. اما تهران و ریاض برای اجتناب از تکرار دور باطل گذشته، باید ادراک خود را از روابط دوجانبه و منطقه ای را با الگوی رقابت های توام با تعامل تطبیق دهند.
عادی سازی روابط ایران و عربستان نشان داد انگاره های ذهنی حاکم بر تهران و ریاض درباره موازنه تهدید تغییر کرده است و این می تواند موجب خویشتن داری بیشتر دو کشور از بازی خوردن در برابر عوامل ثالث و مخرب روابط باشد. اما مسلما موازنه قدرت ادامه دارد. تحکیم روابط ایران و عربستان نیازمند پرهیز از ارسال علائم هشدار دهنده، مبادله امتیاز برای بهبود تدریجی روابط و برنامه ریزی پروژه های دوجانبه است که آینده روابط را تضمین می کند.
دیدگاه های بیان شده در این یادداشت متعلق به نویسنده بوده و الزاما منعکس کننده دیدگاه و مواضع ایران نوانس نیست.