محمد بن عبدالرحمن بن جاسم آل ثانی نخست وزیر و وزیر خارجه قطر قرار است هفته جاری به تهران سفر کند که اولین سفر رسمی پس از استقرار دولت چهاردهم است. شیخ محمد بن جاسم که فردا دوشنبه به تهران خواهد آمد علاوه بر دیدار با عباس عراقچی، وزیر خارجه جدید با مسعود پزشکیان، رئیس جمهور نیز ملاقات خواهد کرد.
این سفر از دو منظر دارای اهمیت است؛ اول، حضور نخست وزیر قطر نشان دهنده این است که «دکترین همسایگی» مبتنی بر صفر کردن مشکلات با کشورهای پیرامون یا دستکم کنترل تنش به عنوان اولویت سیاست خارجی جمهوری اسلامی طی ۵ سال گذشته تا حد زیادی موفقیت آمیز بوده است. در همین راستا روابط ایران با کشورهای همسایه به ویژه دولتهای خلیج فارس در این برهه پیشرفت قابل توجهی کرد که اوج آن احیای روابط با عربستان سعودی در اسفند ۱۴۰۱ بود.
حضور شیخ محمد بن جاسم دربردارنده این پیام است که دکترین همسایگی موفق عمل کرده و نباید به ترکیب برنده دست زد. علاوه بر این، رابطه تهران با دوحه از جنس متفاوت است؛ چرا که ایران حامی قطر در زمان بحران ۲۰۱۶ بود و پس از آن نیز روابط دو کشور بی وقفه رشد داشته است. از نگاه ایران، محدودیتی در ارتباط با توسعه روابط با قطر به عنوان کشوری دوست وجود ندارد و این سفر پیام روشنی در خصوص روابط عمیق دو کشور است. در این میان، نقطه ضعف روابط این است که حوزه اقتصادی همتراز با روابط سیاسی رشد نکرده و لذا تمرکز بر توسعه روابط تجاری از طریق انعقاد قرارداد تجارت ترجیحی می تواند در دستورکار مذاکرات قرار گیرد.
یکی از موضوعات و مسائلی که باید بدان نیز پرداخته شود، چگونگی امکان استفاده از مبلغ ارزی جابجا شده از کره جنوبی به بانک های قطری است. در دولت قبل پیگیری ها و رفت و برگشت هایی صورت گرفت، اما طبیعتا این موضوع برای دولت جدید نیز مهم تلقی می شود و انتظار می رود در دیدارهای امروز و آتی به آن پرداخته شود.
ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت خارجه ایران خرداد امسال در پاسخ به سوالی در این خصوص گفت: «باید بگویم استفاده از پولهای موجود ساز و کار خاص خود را دارد و در نحوه استفاده از این منابع مالی تغییر ایجاد نشده است و در این زمینه در در صورت ضرورت بانک مرکزی اطلاعرسانی میکند.»
دوم؛ قطر نقش کلیدی در مذاکرات پنج جانبه با حضور آمریکا، مصر، حماس و اسرائیل دارد و آخرین دور از مذاکرات میان طرفین که البته حماس در آن مشارکت رسمی نداشت، در دوحه برگزار شد. گزارشها حاکی از آن است که برخلاف فضاسازی رسانههای آمریکایی درخصوص پیشرفت این مذاکرات، در واقع امر، اسرائیل با تاکید بر پیش شرط هایش در زمینه محور فلادلفیا، نتساریم و بحث تبادل اسرا عملا طرح ۲۴ می جو بایدن را به شکست کشانده است.
با این حال آمریکا به دنبال این است که از طریق قطر و مصر جبهه مقاومت را متقاعد کند تا به جای پاسخ نظامی به اقدامات تنش زای اسرائیل در ترور اسماعیل هنیه و فواد شکر به دیپلماسی این فرصت را بدهد تا جنگ در غزه در چارچوب طرح ۲۴ می جو بایدن به اتمام برسد. وضعیت جاری حاکی از آن است که تلآویو هیچ علاقهای به توقف حملات به غزه ندارد و نخست وزیر اسرائیل تا زمان انتخابات آمریکا نبرد را استمرار خواهد بخشید، چرا که هم در داخل اسرائیل به سود وی است و هم پذیرش آتشبس به ضرر کمپین دونالد ترامپ خواهد بود.
علاوه بر این، از منظر ایران، اساسا مذاکرات دوحه به حق ایران برای دفاع مشروع ارتباط ندارد. هرچند در تهران و در بیروت جبهه مقاومت باب دیپلماسی را نبسته و فرصت رایزنی با همه طرفها را به غنیمت شمارده است اما پاسخ به اسرائیل در جهت حفظ بازدارندگی امری غیرقابل چشم پوشی است.