تحولات اخیر در خاورمیانه، توجهها را به سوی تلاشهای پیچیده دیپلماتیک و نبرد نظامی جلب کرده است که بازیگران اصلی آن، آمریکا، اسرائیل، ایران و کشورهای مختلف عربی هستند. در پی تورهای منطقهای اخیر عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران به منطقه، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا نیز به منطقه سفر کرد. سفر او به اسرائیل، عربستان سعودی و قطر و سپس دیدار با مقامات اردنی و اماراتی و نخستوزیر لبنان در لندن، نشان دهنده تلاش مجدد آمریکا برای اعمال نفوذ در بحبوحه درگیریهای نظامی جاری است. اما اهداف نهفته در پس این سفرهای منطقهای بلینکن چیست؟
اطمینانبخشی به متحدان منطقهای
به نظر میرسد یکی از اهداف اصلی سفر بلینکن، اطمینانبخشی به کشورهای عربی منطقه، بهویژه در مواجهه با تشدید تنشهای ناشی از اقدامات اسرائیل در غزه، لبنان و علیه ایران باشد. به نظر میرسد ایالات متحده در پی آن است متحدان خاورمیانهای خود را به ایستادگی در کنار واشنگتن و تلآویو و یا حداقل خودداری از موضعگیری علیه اسرائیل ترغیب کند. آمریکا با برجسته کردن اقدامات اخیر اسرائیل به عنوان تضعیف «محور مقاومت»، در صدد تقویت اتحاد با متحدان خود و افزایش شکاف میان ایران و کشورهای عربی است. گزارشهای رسانههای آمریکایی از جمله نیویورک تایمز و سیانان حاکی از آن است که کشورهای منطقه از جمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی به دنبال تنشزدایی و توافقهای دیپلماتیک با ایران هستند. بنابراین واشنگتن در تلاش برای منصرف کردن این کشورها از نزدیک شدن به تهران و توصیه به آنها برای حفظ فاصله راهبردی با ایران است.
کشورهای عربی نگران تصاعد بحران در منطقه هستند که میتواند امنیت آنها را نیز به خطر بیندازد. هدف احتمالی آمریکا این است که به آنها اطمینان دهد که اقدام احتمالی اسرائیل علیه ایران به صورت حسابشده و کنترلشده بوده، به نوعی که منجر به جنگ تمامعیار منطقهای نشود.
ایران نوانس اطلاع یافت که برخی از کشورهای عربی به آمریکا به ویژه وزیر خارجه این کشور اعلام کردهاند که تمایل یا قصدی برای مشارکت در اقدامات علیه ایران ندارند. همچنین، تهران از طریق کانالهای مختلف و از طریق بیش از ۱۰ کشور، به واشنگتن هشدار داده است که هرگونه تجاوز از پایگاههای آمریکا در منطقه، با واکنش و پاسخ متناسب به مبدا حملات مواجه خواهد شد.
فضای سیاسی پیچیده لبنان
علاوه بر موارد فوق، آمریکا دستور کاری را در رابطه با مسئله لبنان نیز دنبال میکند. پس از اقدامات اخیر اسرائیل علیه رهبران ارشد حزبالله، آمریکا و برخی از بازیگران بینالمللی تلاشهایی را برای تاثیرگذاری بر معادلات سیاسی لبنان و احتمالاً اجرای قطعنامههایی مانند ۱۷۰۱ با سوگیری به نفع اسرائیل به کار بستهاند. حتی بحث اجرای قطعنامه ۱۵۵۹ سال ۲۰۰۴ که خواستار خلع سلاح حزبالله است نیز مطرح شده است. با این حال، فضای سیاسی فعلی لبنان در برابر چنین اقداماتی مقاومت میکند و با آن همراه نیست. جناحهای اصلی سیاسی بر این باورند که حزبالله به عنوان یک بازیگر مهم در عرصه سیاسی لبنان، باید در فرآیندهای تصمیمگیری مشارکت داشته باشد. از نظر نظامی نیز، عملیاتهای اخیر حزبالله علیه اهداف مختلف در اسرائیل، نشاندهنده پابرجا بودن توانمندیهای این گروه است.
حمایت آمریکا از اسرائیل
ایالات متحده از زمان آغاز درگیری در غزه و سرایت آن به لبنان، از اسرائیل در حوزههای نظامی، اطلاعاتی و سیاسی قاطعانه حمایت کرده است. اسرائیل در حملات یکساله خود، بیش از ۴۳۰۰۰ نفر در فلسطین و بیش از ۲۰۰۰ نفر در لبنان را که عمدتاً غیرنظامی بودهاند، به شهادت رسانده است. در بحبوحه تشدید تنشها بین ایران و اسرائیل، آمریکا مشارکت خود را آشکارتر کرده و اخیراً از استقرار سامانه دفاع موشکی تاد در اسرائیل به عنوان اقدامی بازدارنده در برابر پاسخ بالقوه ایران و متحدانش خبر داده است. از نظر سیاسی نیز، واشنگتن به تقویت جایگاه اسرائیل ادامه میدهد و سفر منطقهای بلینکن به عنوان تلاشی برای جلب حمایت از این متحد آمریکا تلقی میشود.
سفر بلینکن پس از سفرهای دیپلماتیک وزیر خارجه ایران به خاورمیانه که ظاهراً به اجماعی در مورد ضرورت توقف تجاوزات اسرائیل در منطقه دست یافته است، انجام میشود. بخشی از مأموریت وزیر امور خارجه آمریکا، کاستن از این اجماع نوظهور و جهتدهی مجدد حمایت منطقهای به نفع اسرائیل است. زمانبندی سفر بلینکن، به ویژه پس از شهادت چهرههایی مانند یحیی السنوار، رهبر سیاسی حماس، تلاشی برای نمایش تضعیف گروههای مقاومت و کسب امتیاز برای تلآویو تلقی میشود.
با گذشت بیش از یک سال از جنگ غزه، اسرائیل تاکنون نتوانسته است به اهداف اعلامی خود در میدان نبرد دست یابد. ترورهای اخیر همچنین ممکن است توسط آمریکا و اسرائیل به عنوان ابزاری برای نمایش موفقیت تاکتیکی و تلاش برای بازنمایی و ترجمه آنها به عنوان دستاوردهای راهبردی مورد استفاده قرار گیرد.