«خلف خلف اف» فرستاده الهام علی اف رئیس جمهور جمهوری آذربایجان به ایران سفر کرده است تا با مقامات ارشد ایرانی درباره روابط دوجانبه و منطقه ای گفتگو و رایزنی کند. این سفر پس از تحکیم موقعیت نظامی جمهوری آذربایجان در قره باغ و بلافاصله پس از سفر «آرمن گریگوریان» دبیر شورای امنیت ملی ارمنستان به تهران انجام می شود و از این لحاظ متضمن معانی سیاسی خاصی است.
ایران بر اساس سیاست همسایگی به توسعه و تحکیم روابط با هر دو کشور همسایه علاقمند است و جمهوری آذربایجان و ارمنستان نیز رابطه با ایران را حاوی فرصتهای دوجانبه و منطقهای می دانند.
برخلاف دیگر بازیگران منطقهای و فرامنطقهای، سیاست ایران در قفقاز جنوبی روشن و شفاف است. ایران در این منطقه با حمایت از حق هر کدام از بازیگران، از سیاست حفظ وضع موجود و از رویکرد برقراری صلح میان دو همسایه شمالی پیروی میکند.
در یک سال اخیر و به دنبال تشدید دوباره بحران در قفقاز جنوبی، ایران بطور یکجانبه تلاش زیادی برای کنترل تنش ها در منطقه داشت. از نگاه ایران هر نوع بیثباتی و جنگ در قفقاز جنوبی، نه تنها منافع راهبردی و ژئوپلتیک ایران، بلکه امنیت کل منطقه را تحت تاثیر قرار می دهد.
ایران در رویکردی متوازن حاکمیت جمهوری آذربایجان بر قره باغ را به رسمیت شناخته است اما همچنین درباره امنیت جنوب ارمنستان، سیاستها و برنامههایی که منجر به بسته شدن مرز ایران و ارمنستان و تغییر ژئوپلتیک در قفقاز شود، هشدار داده است.
ایران با حمایت از چارچوب ۳+ ۳ (سه کشور منطقه و سه همسایه منطقهای) برای مذاکرات صلح منطقه قفقاز جنوبی، زمانی که نسبت به نیات بازیگران فرامنطقه ای در منطقه هشدار می دهد، این مسئولیت را متوجه هر دو طرف باکو و ایروان می داند. مناقشه جمهوری آذربایجان و ارمنستان منجر به فرصتی برای بازیگران فرامنطقه ای برای نفوذ و نقش آفرینی در منطقه شده است.
به دنبال حمایت های ترکیه و اسرائیل از جمهوری آذربایجان، ارمنستان نیز تلاش می کند از رابطه با غرب به عنوان اهرم فشار بر باکو استفاده کند. روز گذشته «کاترین کولونا» وزیر خارجه فرانسه در سفر به ایروان اعلام کرد، کشورش با انعقاد قراردادهایی با ارمنستان بر سر تحویل تجهیزات نظامی به ایروان موافقت کرده است. «الهام علیاف»، رئیس جمهور جمهوری آذربایجان و «نیکول پاشینیان»، نخست وزیر ارمنستان نیز قرار بود ۱۳ مهر (۵ اکتبر) در شهر «گرانادا» در اسپانیا با هدف انعقاد یک معاهده صلح دیدار و گفتگو کنند. هر چند که برگزاری این نشست در سایه تردیدهای زیادی قرار دارد.
علاوه بر موضوع سه جانبه تهران، باکو و ایروان، احتمالا یکی از مهمترین موضوعات مورد مذاکره میان ایران و جمهوری آذربایجان از سرگیری فعالیتهای سفارت باکو در تهران است. ۹ بهمن ۱۴۰۱ (۲۹ ژانویه) دو روز پس از حمله یک فرد مسلح با انگیزه شخصی به سفارت جمهوری آذربایجان، باکو سفارت خود در تهران را تعطیل کرد.
در ماههای گذشته چند دور گفتوگو بین مقامات ایران و جمهوری آذربایجان برای مدیریت روابط تهران و باکو انجام شده است. در این گفتگوها درباره گام های اجرایی برای روشن شدن ابعاد مختلف حادثه، رفع سوتفاهم ها و از سرگیری فعالیت سفارت جمهوری آذربایجان در ایران توافق شد. هنوز روشن نیست این توافق در چه مرحله ای است اما این گمانه زنی وجود دارد که گام های نهایی برای بازگشایی مجدد سفارت باکو در تهران برداشته خواهد شد.
برای تهران و باکو دلایل بسیاری برای حل و فصل روابط وجود دارد: مجاورت جغرافیایی و فرصت های ژئوپلتیک و ژئواکونومیک مشترک، پیوندهای فرهنگی، مذهبی و اجتماعی، رقابت های منطقه ای و راهبرد موازنه جویانه. تحلیل و ارزیابی این مؤلفهها نشان میدهند چرا تهران و باکو با وجود عوامل اختلاف زا تلاش می کنند رویکرد فعال سیاست خارجی نسبت به هم داشته باشند.
به لحاظ نظری و طبیعی، ایران و جمهوری آذربایجان با وجود پیوندهای تاریخی، فرهنگی و مذهبی باید روابطی نزدیک و پایداری داشته باشند. اما این رابطه تحت تاثیر ملاحظات سیاسی و امنیتی دیگر عملا با فراز و نشیب زیادی مواجه شده است. با این حال از نگاه تهران، رابطه دوجانبه و منطقه ای اجتناب ناپذیر است. هر چند جهت گیری سیاست خارجی دو کشور در موضوعات منطقهای و بینالمللی با تکیه بر سایر منابع هویتی نزدیک و همسو نیست.
جمهوری آذربایجان در مقابل هویت برجسته شیعی و سیاسی ایران، امنیـت خـود را در پیوسـتن بـه هویت قومیتی و با تکیه بر ترکیه جستجو می کند. بر این اساس نیز تهران درباره اهداف ژئوپلتیک پروژه زنگزور تردیدهای زیادی دارد. رابطه با رژیم اسرائیل نیز اهداف چندگانه سیاسی، اقتصادی و امنیتی برای باکو تأمین میکند، موضوعی که به دلیل نیات خصمانه تل آویو، در ایران بدبینی هایی ایجاد می کند.
با این حال، با وجود تنش های سیاسی در روابط ایران و جمهوری آذربایجان، دو کشور رشد ۳۰ درصدی تجارت را تجربه کرده و همکاری ها در امور ترانزیت نیز روند رو به رشدی دارد. دو طرح ترانزیتی مشترک در آستارا در حال اتمام و بهره برداری است. طرح های سد سازی مشترک در حال بررسی است. فرآیند سنکرون سازی شبکه برق ایران، روسیه و جمهوری آذربایجان نیز آغاز شده و در حال تکمیل است.
به نظر می رسد همین روابط اقتصادی به کنترل تنش های سیاسی بین تهران و باکو کمک کرده است. با این وجود طرفین نیازمند طرح های بزرگ برای در هم تنیدگی بیشتر سیاسی و اقتصادی هستند.
مهمترین پروژه ژئواکونومیک موجود بین ایران و جمهوری آذربایجان، اجرایی کردن کریدور بینالمللی ترانزیتی شمال-جنوب است که اثرات مثبتی بر توسعه کشورهای سهیم در این پروژه خواهد داشت. کریدور ترانزیتی شمال- جنوب قابلیت دارد تا اروپای شمالی را به جنوب شرق آسیا متصل کند. طرح این کریدور از طریق اتصال سامانههای ریلی سه کشور ایران، روسیه و آذربایجان بنا گذاشته شد و اکنون دارای کانال های چندگانه است. با این حال کانال روسیه، جمهوری آذربایجان و ایران ارزش اقتصادی ویژه خود را دارد و میتواند خلیجفارس را از طریق ایران و آذربایجان به بندرهای گرجستان و روسیه وصل کند و موقعیت ژئواکونومیک این کشورها را ارتقای بیشتری دهد.