گاه، تاریخ صرفاً تکرار نمیشود، بلکه ما را غافلگیر میکند. مجید تختروانچی، معاون وزیر امور خارجه ایران، در راهروهای وزارت خارجه در ریاض قدم میزند و با همتای سعودی خود، ولید الخریجی، دیدار میکند. چند سال پیش، چنین صحنهای غیرقابل تصور بود. با این حال، اکنون شاهد ذوب شدن یخهای روابط میان دو قدرت– و به طور سنتی رقیب – غرب آسیا هستیم.
دوشنبه این هفته، تختروانچی و الخریجی برای ترسیم آینده روابط بر سر میز گفتگو نشستند. آنها خود را به خوشوبشهای معمول محدود نکردند. در عوض، جزئیات روابط دوجانبه – روابط سیاسی، همکاریهای اقتصادی، فرصتهای تجاری و حتی تبادلات فرهنگی – را مفصل بحث کردند. این دو دیپلمات ارشد به مسائل بغرنج غزه و لبنان پرداخته و درباره راهبردهایی برای تضمین صلح و ثبات در خلیج فارس، تبادل نظر کردند. این ملاقات صرفاً یک نمایش دیپلماتیک و فرصتی برای عکس یادگاری نبود؛ بلکه تلاشی جدی برای بازتعریف رابطهای سابقاً پرتنش بود.
دیدارهای ریاض در همین جا متوقف نشد. روز بعد، یعنی سهشنبه، نشستی سهجانبه با حضور دیپلمات ارشد چینی در ریاض برگزار شد. معاونان وزرای امور خارجه ایران، عربستان سعودی و چین – نه فقط برای گفتگو، بلکه برای برنامهریزی – گرد هم آمدند. همکاری در زمینههای مختلف در دستور کار قرار گرفت و همچنین به توافقی برای دور سوم نشستها در تهران و حدود ۶ ماه بعد منجر شد. نقش چین در اینجا فراتر از یک تسهیلکننده است؛ بلکه نشانهای از تغییر روندهای ژئوپلیتیک است؛ چرا که پکن مشتاق است نقش فعالتری در امور منطقه ایفا کند.
نشست سهشنبه با بیانیه مطبوعاتی مشترک به پایان رسید و ایران و عربستان سعودی بر تعهد خود برای اجرای کامل توافق پکن که در مارس ۲۰۲۳ منعقد شده بود، تأکید کردند. این توافق، نقطه آغاز این فصل جدید – نقشه راهی به سوی آشتی با میانجیگری چین – بود. پکن نیز به نوبه خود آمادگیاش را برای ادامه حمایت از این همکاری رو به رشد ابراز کرد و بر منافع خود در ثبات خاورمیانه تأکید کرد.
نیروی محرکه تحولات غیرمنتظره بین تهران و ریاض چیست؟ در وهله اول، به نظر میرسد هر دو کشور دریافتهاند که رقابت دیرینه آنها سود کمی و دردسرهای بسیاری به همراه داشته است. منطقه در یک نقطه عطف قرار دارد. ایران و عربستان با ترمیم روابط خود، نه تنها پویایی دوجانبه خود را تغییر میدهند، بلکه در حال کار بر روی چشمانداز سیاسی و امنیتی غرب آسیا هستند.
ما پیشاپیش آثار دومینویی این تحول را مشاهده کردهایم. ناظران به تغییراتی در سوریه، یمن و بحرین – مناطقی که منافع ایران و عربستان اغلب در تضاد بودهاند – اشاره میکنند.
ژنرال فیاض بن الرویلی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح عربستان، برای دیدار با مقامات دفاعی ایران، از جمله سرلشکر محمد باقری، به تهران سفر کرد. اعلام اینکه دو کشور مانورهای دریایی مشترک در خلیج فارس، دریای عمان و دریای سرخ برگزار خواهند کرد، بسیاری را شگفتزده کرد. همکاری نظامی بین این دشمنان سابق، نشاندهنده یک تغییر عمیق است – اولویتبخشی امنیت منطقهای به رقابت مخرب.
این تحولات در زمینه یک نظم جهانی در حال تغییر رخ میدهد. در حالی که آمریکا با عدم قطعیتهای سیاسی خود، با بازگشت دونالد ترامپ، مواجه است، کشورهای منطقه در حال بازتنظیم سیاست خارجی خود هستند. ایالات متحده مدتهاست که بازیگر جدی و بعضا مسلط در منطقه بوده است، اما نفوذ آن دیگر آن چیزی نیست که قبلاً بود. عربستان سیاست متنوعسازی را در روابط خارجیاش دنبال و مشارکتهای جدیدی از جمله با ایران را بررسی میکند و اذعان دارد که آینده آنها در هم تنیده است.
راهبرد ایران در تقویت روابط با همسایگان در حال ثمر دادن است. این امر منزوی کردن تهران را برای قدرتهای غربی به طور فزایندهای دشوار کرده است. عربستان که با طرح چشمانداز ۲۰۳۰ خود اصلاحات داخلی جاهطلبانهای را در نظر دارد، درک میکند که ثبات منطقهای برای رشد اقتصادی و جذب سرمایهگذاری خارجی ضروری است. به نظر میرسد هر دو کشور دریافتهاند که همکاری میتواند فرصتهایی را ایجاد کند که تقابل هرگز قادر به آن نخواهد بود.
تعاملات سطح بالای تهران و ریاض در طول سال گذشته، این درک را برجسته میکند که دیپلماسی میتواند به آنچه دههها خصومت نتوانسته است، دست یابد. بیانیه مشترک نشست سه شنبه بر ضرورت گفتگوی مستمر، به ویژه در بحبوحه تنشهای فزایندهای که نه تنها امنیت منطقهای بلکه امنیت جهانی را تهدید میکند، تأکید دارد. در دنیایی به هم پیوسته، همکاری تهران و ریاض – یا عدم همکاری آنها – پیامدهای گستردهای دارد.
آیا این طلیعه عصر جدیدی در غرب آسیاست؟ میتوان محتاطانه خوشبین بود. مسیر پیش رو بدون مانع نخواهد بود. بیاعتمادی ریشهدار یک شبه از بین نمیرود و ممکن است در هر دو طرف افراد بدبین هم وجود داشته باشند. اما نمیتوان انکار کرد گامهایی که برداشته میشوند، قابل توجه هستند. اگر ایران و عربستان بتوانند از رقابتهای سنتی فراتر روند، میتوانند زمینه حل برخی از دشوارترین درگیریهای منطقه را فراهم کنند.
در پایان، این اتفاق امری فراتر از یک آشتی دوجانبه است؛ این امر میتواند یک تغییر دهنده بازی بالقوه برای غرب آسیا باشد. برای منطقهای که مدتهاست با تفرقه و اختلاف تعریف شده است، چشمانداز همکاری، نویدبخش است.
ما شاهد لحظهای هستیم که میتواند نه تنها رابطه بین تهران و ریاض، بلکه اساس دیپلماسی غرب آسیا را از نو تعریف کند. در روابط بینالملل، مانند زندگی شخصی، دشمنان امروز میتوانند شرکای فردا شوند. و وقتی این اتفاق بیفتد، فرصتها بیپایان هستند.