برای دههها، حمایت بیچونوچرا از اسرائیل شاید تنها اصل ثابت در سیاست ایالات متحده و ستونی بود که «روابط ویژه» واشنگتن-تلآویو را استوار نگه میداشت. اما الان در اواخر سال ۲۰۲۵، این ستون بیش از هر زمان دیگری در حال لرزیدن است. اکنون در فضای سیاسی آمریکا، شاهد همگرایی عجیب و بیسابقهای میان «ناسیونالیسم راستگرا» و «ترقیخواهی چپگرا» هستیم؛ دو لبه قیچی که ستونهای «روابط ویژه» واشنگتن-تلآویو را از دو سو در هم میفشارند.
تاکر کارلسون، یکی از قدرتمندترین تریبونها در جریان محافظهکار، اخیرا دست به تابوشکنی زد که تا پیش از این در اردوگاه راست غیرقابل تصور بود. او این بار نه تاکتیکهای جنگی، بلکه مبانی اعتقادی حمایت آمریکا از اسرائیل را هدف گرفت.
کارلسون در حملهای بیسابقه، استفاده از مفهوم توراتی «قوم برگزیده» برای توجیه جنگ غزه را یک «کفرگویی» خواند. او با ادبیاتی که قلب باورهای مسیحیان انجیلی (اونجلیستها) را نشانه رفته بود، گفت: «خداوند قومی را که کودکان را میکشد، بر نمیگزیند.»
اما ماجرا به اینجا ختم نشد؛ کارلسون با پیش کشیدن بحث «حاکمیت ملی»، گفت که بنیامین نتانیاهو با ادعای کنترل بر آمریکا، حاکمیت ایالات متحده را تحقیر کرده است. اوج این ساختارشکنی، مصاحبه جنجالی او با «نیک فوئنتس» بود؛ جایی که کارلسون «صهیونیسم مسیحی» را «ویروسی مغزی» نامید و چهرههای سنتی جمهوریخواه را به خیانت به منافع ملی متهم کرد.
این سخنان، تنها نظر شخصی یک مجری نبود، بلکه صدای بلندِ تغییرات زیرپوستی در بدنه هواداران ترامپ (MAGA) بود. شعار «اول آمریکا» اکنون تفسیر جدیدی پیدا کرده است: «پول مالیاتدهندگان آمریکایی نباید خرج جنگهای خارجی شود.»
آمارها گویای همه چیز است؛ حمایت از اسرائیل در میان جمهوریخواهان زیر ۳۰ سال سقوط کرده است. حتی چهرهای مانند «مارجری تیلور گرین» که از وفادارترین متحدان ترامپ است، جسارت آن را یافت که اقدامات اسرائیل را «نسلکشی» بنامد و خواستار قطع بودجه نظامی آن شود. این شکاف حتی به «بنیاد هریتیج»، مغز متفکر محافظهکاران نیز نفوذ کرده و اتحاد سنتی این نهاد را با چالش روبرو ساخته است.
در آن سوی میدان، حزب دموکرات نیز پوستاندازی کرده است. پیروزی «زهران ممدانی»، سیاستمدار ۳۳ ساله سوسیالیست و حامی سرسخت فلسطین به عنوان شهردار منتخب نیویورک، زنگ خطر را برای لابیهای سنتی به صدا درآورد.
اما لحظه تاریخساز در ۲۱ نوامبر ۲۰۲۵رقم خورد؛ جایی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، ممدانی را در دفتر بیضی کاخ سفید به حضور پذیرفت. دیداری که انتظار میرفت پرتنش باشد، به گفتگویی سازنده بدل شد.
ممدانی در چشمان رئیسجمهور نگریست و صراحتاً اقدامات اسرائیل را «نسلکشی» خواند. اما شاید نکته جالبتر از این اظهارات، واکنش ترامپ بود. او نه تنها خشمگین نشد و دفاع نکرد، بلکه با عبور از این موضوع، بر نقاط اشتراک اقتصادی تأکید کرد و در پایان گفت: «ما بیش از آنکه فکر میکردم، همنظر هستیم.»
این دیدار نمادین نشان داد که حتی در کاخ سفیدِ جمهوریخواه نیز، انتقاد تند از اسرائیل دیگر خط قرمز محسوب نمیشود.
آنچه امروز در صحنه سیاسی آمریکا میبینیم، شکلگیری یک ائتلاف نانوشته است؛ جناح راست انزواطلب که میگوید: «چرا باید برای اسرائیل هزینه کنیم؟» و جناح چپ ترقیخواه که میگوید: «چرا باید برای جنایت هزینه کنیم؟»
اگرچه این دو گروه در هیچ موضوع دیگری توافق ندارند، اما هر دو به یک نتیجه مشترک رسیدهاند: دوران «چک سفید امضا» به سر آمده است. وقتی «نسلکشی» واژهای عادی در اتاق بیضی کاخ سفید میشود و «قوم برگزیده» توسط تئوریسینهای راستگرا به چالش کشیده میشود، یعنی ساختار آهنین حمایت آمریکا از اسرائیل، ترکهایی برداشته است که شاید هرگز ترمیم نشود.













